توسعه پویا، تغییرات و گذارهای فناوری در عصر حاضر با سرعت سرسامآور وارد تمام عرصههای زندگی ما شده و تقریبا تمام جوانب زیست بشر را در خود جمع کرده است. این تغییرات به تغییرات قابل توجه بین نسلی منجر شده است. به بیان دیگر تغییر در ذائقه نسل کنونی به واسطه تجربه هر روزه فناوری در زندگی روزمره خود، حکایت از ضرورت توجه ویژه در خصوص خلق شهرهایی هوشمندتر و در راستای اقتضائات این نسل دارد.
برای رسیدن به این سطح ابتدا بایستی تعریف درستی از شهر هوشمند ارائه داد و در ادامه باید در خصوص چیستی شهرهای هوشمند تامل نمود.
برای شهر هوشمند به اندازه تمام شهرهایی که در سراسر کره خاکی میتوان تعریف ارائه داد چرا که در درجه اول شهر هوشمند برای حل چالشهایی ارائه میشود که گاهاً خاص هر نقطه شهری است. بنابراین تعریف شهر هوشمند میتواند به تناسب شهرها با تفاوتهای فرهنگی، محیطی، اقتصادی، سیاسی و … متفاوت باشد. اما شاید در جمله سه عبارتی شهرهوشمند را به صورت زیر تعریف کرد: شهری که در آن تصمیمات درستی گرفته میشود، مسیر درستی انتخاب میشود و نیز آینده قابل پیشبینی دارد.
در تعریف ارائه شده ابزارهای نوظهور فناوری مبنای رسیدن به تصمیات درست و مسیر درست و آینده قابل پیشبینی است به بیان دیگر بهرهگیری از ابزارهایی چون کلان داده، هوش مصنوعی، بلاکچین و … بخشی از زنجیره ابزارهایی است که مبنای خلق تصمیم درست و در نهایت رسیدن به شهری پایدار است. در شهر هوشمند دو موضوع بسیار حائز اهمیت است: نخست کیفیت زندگی یا بهگشت عرصه شهری جهت شهروندان و دوم شکلیابی صنعت هوشمند مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان.
در کنار تعریف شهر هوشمند بایستی توجه ویژه به چیستی و چرایی شهر هوشمند داشت. به بیان دیگر هر ابزار و هر محصول و یا هر خدمتی که به شهروندان ارائه میشود باید قبل از هر چیزی به این سوال پاسخ دهد که چرا این امر باید صورت پذیرد. قطعا و یقینا بعد از این سوال باید در خصوص چگونگی تحقق شهر هوشمند و در نهایت در مورد چه بودن یا مختصات آن باید صحبت نمود. در شهر هوشمند به ویژه در شهرهای ایران به جهت پیچیدگیهای مترتب بر شهرهای امروزی دیگر نمیتوان به شیوه و ابزارهای گذشته به بازآرایی شهرها اقدام کرد.
به بیان دیگر درهمتنیدگی مسائل شهرهای امروزی و بروز مشکلات بدخین نیاز به طرحی نو در انداختن جهت حل این مسائل است. ظهور چالش رو به رشد فرسودگی شهرها، اقتصاد ناسالم و ناپایدار شهری، ترافیک سرسامآور شهری، چالشهای اجتماعی و … همه و همه حکایت از شکل جدیدی چالشهای حجیم است که تنها در راستای مدیریت هوشمندانه شهر قابلیت حل و فصل دارد. برای این منظور شهر هوشمند نه به عنوان یک محصول بلکه به عنوان واسط جهت دستیابی به شهری با حداقل چالشهای شهری و پایدار است. برای این امر شهروندان در مرکز توجه خواهند بود.
بی شک برای شهروندان حل مسائل روزمره و قرارگیری شهر هوشمند در سبد زندگی امری حیاتی و در این راستا دستیازی به مشارکت شهروندان و رسیدن به ساختار شراکتی امری حیاتی است. این امر در شهر هوشمند میتواند در قالب همآفرینی یعنی طراحی شهری هوشمندانه با شهروندان قابلیت عینی شدن دارد.
در راستای حضور هر بیشتر شهروندان در زنجیره طراحی شهر هوشمند میتواند اقدام به جمعسپاری کرد و در عین حال برای توسعه و خلق اقتصاد پایدار محلی از ابزارهای مشارکتی اقتصاد مانند توکنسازی دارایی استفاده کرد.
در عین حال موضوع اقتصاد اشتراکی در شهر هوشمند تلاش دارد تا از تمام ظرفیتهای شهرها به ویژه ظرفیتهایی که در الگوی اقتصاد سنتی عموما تلف میشود؛ استفاده نماید. شاید ظهور غولهای فناوری در حوزههای جذابی چون تاکسیهای اینترنتی، کسب و کارهای پلتفورمی در حوزههایی مانند کالاهای دست دوم، فروش اجناس و … بخشی از موادسازی داراییهای شهر در مسیر پایدار و نیز استقرار شهر در مسیر پایدار است.
اما سوال مهمی که به ذهن متبادر میشود شاید این سوال باشد که چرا به رغم اهمیت شهر هوشمند و برآیندهای متنوع و مفید آن بر اقتصاد شهری و محلی و نیز توسعه صنعت محلی، همچنان شاهد بروز و ظهور مطلوبی در ایرانشهر نیست. پاسخ این سوال در درجه اول و در اصلیترین موضوع به اکوسیستم و شناسایی بازیگران این حوزه مرتبط است.
در این خصوص مرکز تحقیقات شهر هوشمند در اولین بزرگداشت روز ملی شهر هوشمند ایران از نقشهای روزنمایی نمود که این نقشه نمایی از بازیگران این حوزه بود. در قلب این اکوسیستم شهروندان قرار دارند و سایر بازیگران مانند حوزههای رگولاتوری از سطح ملی تا محلی، حوزههای دولتی، بخشهای عمومی، بخش خصوصی و … به عنوان بخشی از زیستبوم شهر هوشمند کشور است.
برای رسیدن به نتایج مطلوب در تحقق امر صنعت شهر هوشمند تنها تقسیم ملی و تعیین بازیگران در راستای همافزایی بیشتر ممکن است. صنعت شهر هوشمند نه یک انتخاب بلکه الزام عصر جدید اقتصاد است که ماموریت آن توسعه پایدارتر، موادتر، ماناتر، زایاتر و پویاتر است. بدون تردید حضور همه بازیگران نیاز به مفاهمه همه اکوسیستم یعنی سطح کلان حاکمیتی تا سطح اجرایی است. برای این منظور حل سه چالش در این خصوص نقش بیبدیلی بازی میکند.
نخست استراتژی که برگرفته از ایدئولوژی کلان است. به بیان دیگر بدون داشتن استراتژی عملا پراکندگی عملکردی مانع از تحقق مفهوم مانع و جامع شهر هوشمند خواهد شد.
دوم بودجه که نیاز به درک درست از این اتفاق دارد که پروژه صنعت شهر هوشمند امری تزئینی نیست بلکه کاملا درآمدزا و مولد است.
سوم منابع انسانی که میبایست از نسل z و خلاق ایرانی نهایت استفاده را در این حوزه برد. قبل از اینکه مقصد دیگر را برای خود انتخاب کنند.
در نهایت برای رسیدن به ایران هوشمند و نیز تحقق صنعت شهر هوشمند نیاز به بهرهگیری بهینه از تمام ظرفیتهاست.
لینک کوتاه: