سه مطالبه ضروری برای حذف کارکودک

سه مطالبه ضروری برای حذف کارکودک
سه مطالبه ضروری برای حذف کارکودک

یک فعال حوزه کودک گفت: برای لغو کار کودک آموزش رایگان و با کیفیت و در دسترس برای همه کودکان، بهداشت و درمان فراگیر برای همه کودکان و تامین اجتماعی فراگیر برای کودکان و خانواده‌هایشان یک ضرورت است و سازمان‌های مردم نهاد باید این تحقق سه موضوع را مطالبه‌گری کنند.

به گزارش پایگاه خبری توسعه پویا، دومین نشست از سری نشست‌های «چهارشنبه‌های چهار راه‌کودک در کلاب‌هاوس» که با موضوع کودکان کار برگزار شد و به بررسی تاثیر و نقش سازمان‌های مردم نهاد در حل معضل کارکودکان پرداخت. در این نشست که با عنوان «سازمان‌های مردم نهاد و کودکان کار؛ استراتژی‌ها وراهبردها» برگزار شد. قاسم حسنی، مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار، محمد لطفی‌آذر، فعال حوزه کودک، عطیه پیرحیاتی، جامعه‌شناس و فعال مدنی، سعید شرفدوست، معاون حمایت‌های اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران و دیگر فعالان اجتماعی و مدنی و خبرنگاران حضور داشتند.

محمد لطفی‌آذر، فعال حوزه کودک در ابتدای این نشست گفت: معمولا گفته می‌شود که استراتژی‌ها یک گام پایین‌تر از اهداف است. بنابراین وقتی هدفی را پیش‌بینی می‌کنیم باید برایش برنامه‌ریزی و استراتژی داشته باشیم و وقتی می‌خواهیم یک استراتژی را تبیین کنیم، ابتدا باید ببینیم که هدف‌مان چیست.در واقع نگاه و عملکردما نسبت به حوزه کار کودک نیز از همین منظر سنجیده می‌شود.

وی ادامه داد: برخی معتقدند که کارکودک اساسا قابل لغو نیست و استدلال هایی هم برای خودشان دارند. این افراد اساسا میلی به از بین رفتن و تلاشی برای از بین بردن کار کودک ندارند. دسته دوم براین باورند که کار کودک قابل لغو است، اما فعلا قابل لغو نیست، این گروه مدعی هستند که هدفشان لغو کار کودک است، اما این هدف امروز محقق شدنی نیز و بعدها لغو خواهد شد.

این فعال حوزه کودک ادامه داد: گروه سوم اما معتقدند مساله کار کودک همین امروز هم قابل لغو است. ما با این سه دیدگاه در مقابل کار کودک مواجهیم و طبیعی است که هرکدام استراتژی خاص خودشان را هم دارند.

لطفی آذر ادامه داد: گروهی که معتقدند کارکودک قابل لغو نیست، به سراغ استراتژی حمایتی رفته‌اند. یعنی منابع ورودی را توسعه داده و به عنوان یک خیر عمومی مکانیزمی ایجاد کرده‌اند که تا کمک‌هایی را جمع‌آوری کرده و آن را دوباره در جامعه بازتوزیع کنند. این رویکرد در واقع پول را ثروتمندان گرفته و در قسمت‌های فقیر جامعه توزیع می‌کند. مشابه این رویکرد را در کشور ما فردی مانند حاتم‌تایی است و در غرب مادر ترزا داشته است.

وی افزود: متاسفانه این نوع نگاه چندان به ریشه مساله، کاری ندارد یا اگر هم به آن بپردازند معتقدند که ریشه مساله از دست ما خارج است و سازمان مردم نهاد وظیفه‌ای برای پرداختن به ریشه‌ها ندارد.

لطفی‌آذر با اشاره به نگاه دوم در مورد کار کودکان گفت: گروه دوم روند تکاملی و پیچیده‌تری نسبت به گروه اول دارند، آنها مساله کار کودک را قابل حل می‌دانند، اما ایراد آنجاست که معلوم نیست بالاخره کی قرار است این کار پایان یابد. برخی ازسازمان‌های مردم نهاد فعال درحوزه کار کودک هم همینطورند و آغاز فعالیت‌هایشان معلوم است اما نمی‌توان پایانی برای ‌آن متصور شد و خودشان هم چشم اندازی برای پایان آن ندارد. در حالی که اگر کارکودک حذف شدنی است باید چشم اندازی هم برای پایان کار داشته باشند.

این فعال حوزه کودک افزود: این گروه در استراتژی که دارند، خدمات را بازتوزیع می‌کنند و فرقشان با گروه اول این است که کمی جلوتر آمده و در کنار عملکرد کوتاه مدت صرف نظیر سیرکردن شکم، تامین جهیزیه و… حوزه خدماتشان را توسعه داده و به مواردی مانند حق تحصیل، حق آموزش و … هم وارد شده‌اند، در واقع در این گروه هم بخش عمده کار بازتوزیع ثروت و همان رویکرد اول است، اما گروه دوم ثروت را فقط در خورد و خوراک یا به طورکلی تصوری که ما از فقر داریم توزیع نکرده و به مواردی مانند فقر تحصیلی  و … هم پرداخته اند.

لطفی‌آذر ادامه داد: این گروه به کودکان آموزش می‌دهند، با پزشک‌ها و کلینیک‌ها در ارتباطند اما هیچ وقت برای تامین اجتماعی رایگان نمی‌جنگند و یکی از خصلت‌هایشان درون چهارچوبی بودن است و به همین دلیل هم استراتژی‌شان را در همین حوزه بکار می‌گیرند و پا را فراتر نمی‌گذارند.

این فعال حوزه کودک با اشاره به دیدگاه گروه سوم گفت: گروه دیگر، اقدامات برای حذف کار کودک را از همین امروز شروع می‌کنند. نه اینکه کلیدی در اختیارشان باشد که با فشردن آن کارکودک حذف شود. بلکه این گروه استراتژی دارند که پیگیر اجرایی شدن آن هستند. این‌ گروه معتقد است برای لغو کار کودک سه الی چهار استراتژی وجود دارد، اول آموزش رایگان و با کیفیت و در دسترس برای همه کودکان. دوم بهداشت و درمان فراگیر برای همه کودکان، سوم تامین اجتماعی فراگیر برای کودکان و خانواده‌هایشان و… هرسه‌ این موارد هزینه‌های خانواده‌ها را کم می‌کند. نکته دیگر در گروه سوم پیوند اجتماعی و رابطه با نیروهای اجتماعی است. تفاوت این گروه با دو گروه قبلی در این است که اینها معمولا به جای توانمندسازی دنبال قدرت‌سازی هستند. از نظر آنها افراد جامعه وکسانی که فعالیتی را انجام می‌دهند انسان‌های توانمندی هستند اما کسی حرفشان را گوش نمی‌دهد و به سادگی نادیده گرفته می‌شوند.

لطفی‌آذر با ادامه داد: گروه سوم سازماندهی اقدامات خود را به سمت قدرت‌افزایی و شبکه‌سازی برده و با ایجاد کادر و نیروهای اجتماعی در هرجایی که قرار بگیرند کار جمعی برای حل ریشه‌ای مساله می‌کنند و برای بازتوزیع ثروت یا کارهای کوتاه مدت کم فایده اقدامی انجام نمی‌دهند.

این فعال حوزه کودک در بخش دیگری از اظهارات خود تصریح کرد: در واقع آن چه که گرفتاری برخی از سازمان‌های مردم نهاد ماست، این است که استراتژی برایشان  تبدیل به یک مساله فانتزی شده یا آن را مانند امری کوتاه مدت می‌بینند. از طرف دیگر متاسفانه خود کوچک‌بینی سازمان‌های مردم نهاد نیز وجود دارد بخشی از این موضوع به دلیل بسته‌بودن فضای سیاسی است، اما بخشی  دیگر از آن ناشی از این این است که ما خودمان را به عنوان فعالین اجتماعی که بتوانیم تغییری در ساختار اجتماعی، اقتصادی وبه طور کلی ساختار کشور ایجاد کنیم، نمی‌بینیم.

لطفی‌آذر در ادامه به پیشینه ایجاد سازمان‌های مردم نهاد پرداخت و گفت: تفکر نئولیبرالیست‌ با محدود کردن عرصه فعالیت دولت در قسمت خدمات اجتماعی نظیر بهداشت، آمورش درمان و… دولت را کوچک کرده و هزینه‌های دولت را کاهش دادند. در همین راستا نیز برخی از امور را به جامعه مدنی و سازمان‌های مردم نهاد واگذار کردند.

وی اضافه کرد: در کشور ما نیز در دوره آقای خاتمی، سازمان‌های مردم نهاد فعال شدند، در دولت فعلی نیز از سازمان‌های مردم‌نهاد دعوت کردند، اما گفتند ما را مورد انتقاد قرار ندهید. این یعنی سازمان مردم نهاد بی‌خاصیت‌ترین نوع خدمات را ارائه دهد و قدرت مطالبه‌گری خود را از دست بدهد. این یک پارادوکس است. در واقع فرق حزب با سازمان مردم نهاد این است که حزب معمولا به دنبال کسب قدرت سیاسی است ولی سازمان مردم نهاد اینطور نیست.

لطفی آذر با تاکید براینکه یک نیروی اجتماعی باید تئوریک باشد، گفت: این نیرو باید براساس شرایط موجود در جامعه و با توجه به ابزارهایی که در اختیار دارد به خط قرمزها حمله کند. ما برنامه کاملا مشخص داریم و برنامه ما سه حوزه کوتاه مدت، میان مدت وساختاری است. در برنامه کوتاه مدت اقدامات انجام شده یک تفاوت اصلی با جمعیت‌های خیریه دارد. یک گروه خیریه می‌رود دنبال فردی که پایش شکسته و فقیر است تا به او کمک کند.اما یک سازمان مردم نهاد نباید به دنبال این افراد بیفتند، اگر چنین افرادی به آنان مراجعه کند حتما به او کمک خواهند گرفت.

وی افزود: راهکارهای میان مدت هم باید پیگیری اموری نظیر تغییر قوانین باشد، سازمان های مردم نهاد باید به دنبال پیوند با جنبش های اجتماعی باشند که بتوانند در در پیوند باهم این تغییر را ایجاد کنند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *