مهندس محمدعلی مفرح پانزدهم شهریور سال ۱۳۳۱ بانک مردمی صادرات را تاسیس کرد. در سال ۶–۱۹۷۵ میلادی بانک صادرات ایران در ردیف یکی از صد بانک برتر جهان قرار گرفت. ابتکاراتی که مفرح و همکارانش در اداره بانک صادرات به خرج دادند موجب توسعه سریع این بانک شد.
توسعه پویا، مفرح، کارآفرین ایرانی و بنیانگذار بانک صادرات ایران در نهم آبانماه ۱۲۹۴ در سرچشمه تهران بدنیا آمد. وی از برجستهترین و تاثیرگذارترین چهرههای اقتصادی ایران است. مفرح سرانجام در ۲۲ مهرماه ۱۳۶۲ چشم از جهان فرو بست و در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد. پدر مهندس مفرح، حاج ابوالقاسم مفرح تاجر مشهور چای و بنیانگذار بیمارستان مفرح در تهران است.
دوران ابتدائی و متوسطه را در تهران گذراند. در اواسط دوره متوسطه به اصرار پدرش مدتی ترک تحصیل کرد و در املاک پدر (قریه یاخچی آباد در جنوب تهران) به کشاورزی و دامداری مشغول شد و به همین دلیل گرفتن دیپلم به تأخیر افتاد. بعد از دیپلم به دانشگاه افسری رفت. در اواسط سالهای بیست برای ادامه تحصیل به هنرسرای عالی(دانشگاه علم و صنعت فعلی) رفت و در رشته ماشینهای نساجی مشغول به تحصیل شد.
محمدعلى مفرح در دومین سال (۱۳۳۳) فعالیت بانک صادرات درحالى که ۳۸ سال بیشتر سن نداشت از سوى هیات مدیره به سمت مدیرعاملى این بانک برگزیده مى شود و تا ۲۳ سال بعد با کمک هیات مدیره هدایت این بانک را برعهده گرفت. تاسیس دبیرستان بانکدارى یکى از شاهکارهاى مدیریتى مفرح بوده است. این دبیرستان که به منظور تأمین کار متخصص بانک تشکیل شده بود، از دانش آموزان علاقهمند براى تحصیل دعوت به عمل مى آورد و آنان پس از پشت سر گذاردن دوره چهارساله کلاسها موفق به اخذ مدرک دیپلم بانکدارى از دبیرستان بانکدارى بانک صادرات که مدارک آن از سوى نهادهاى ذیربط مورد تائید بو، مىشدند و در صورت تمایل به استخدام بانک صادرات نیز درمى آمدند. بانک صادرات با مدیریت محمدعلى مفرح یک موفقیت بىنظیر دیگر را نیز تجربه کرد و آن حضور شعب این بانک در خارج از کشور بود. در مدت مدیریت مفرح شعب خارج از کشور نیز همسو با شعب داخلى اما در مقیاسى کوچک تر گسترش یافتند و بر اثر این تلاش ها بانک صادرات هم اکنون نیز با در اختیار داشتن بیش از 2700 شعبه داخلى و بیش از ۲۰ شعبه خارجى داراى گسترده ترین شبکه شعب بانکى در کشور است.
آمار بانک صادرات در مدت مدیریت محمدعلی مفرح
تعداد شعب از یک شعبه در سال ۱۳۳۱، به پانصد شعبه در سال ۱۳۴۰ و در سال ۱۳۵۰ به سه هزار و در سال ۱۳۵۷ به سه هزار و پانصد شعبه بالغ شد.
تعداد شعب خارج از کشور: حدود ۶۰ شعبه که بیشتر آنها در کشورهای حاشیه خلیج فارس و بقیه در لبنان، مصر، یونان، آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا ایجاد شد.
در اواخر ۱۳۵۶ تعداد پروندههای اعتباری بانک به ۸۵۰ میلیون فقره میرسید. اوایل سالهای چهل تمامی سهام بانک بین کارمندان تقسیم شد.
مفرح که سال هاى سال براى تعالى بانک صادرات تلاش کرده بود روزهاى پایانى عمر را با آرامش در کنار خانوادهاش گذراند تا اینکه در صبح ۲۲ مهرماه سال ۱۳۶۲ بر اثر سکته قلبى درگذشت و در قطعه ۸۲ بهشت زهراى تهران به خاک سپرده شد.
استعفانامه مهندس مفرح
هیئت مدیره محترم بانک صادرات ایران
باز گشت بنامهای که در جواب نامه مورخه هفتم خرداد سال جاری اینجانب مرقوم داشتهاید زحمتافزا میگردد:
بهترین پاداشی که از زحمات ناقابل خود میبرم.
اینست که بانک صادرات ایران را پا بر جا و رو به پیشرف میبینم
و از خاطرههای روزگاران همکاری صمیمانه با همقطاران شاد میشوم.
چون فعالیتی ندارم و احتیاج به تحرک زیاد نیست از قبول اتومبیل معذورم.
درباره حق خدمتی که مرقوم فرمودهاید مادام العمر پرداخت خواهد شد.
خواهشمند است حسابی تحت عنوان حساب مددکاری در بانک افتتاح و آن وجوه را مرتبا علاوه برهر وجهی که در زمان خدمت به اینجانب تعلق گرفته به آن حساب واریز فرمایید.
به ترتیبی که حق برداشت از آن حساب مشترکا با فرزند اینجانب قاسم مفرح و رئیس کارگزینی وقت بانک صادرات ایران باشد.
این حساب برای یاری رساندن به شاغلان و یا باز نشستگان و یا از کار افتادگان و یا خانواده آنان است.
تا بهر نوع و هر مبلغ که آن دو نفر صلاح بدانند اقدام فرمایند، درصورتی که آئیننامه و مقرراتی لازم باشد همان دو نفر آقایان مسئول تهیه و تنطیم ماجرای آن هستند.
از این حسن توجه هیئت مدیره محترم بانک سپاسگزارم،
سلامتی و سعادت همگی و پیشرفت روزافزون بانک را همواره مسئلت دارم.
رونوشت : برای اطلاع و اقدام رئیس کارگزینی وقت بانک صادرات ایران ارسال میگردد.
محمد علی مفرح
محمود مزینانی: بسیاری مهندس مفرح، مدیر عامل و موسس فقید بانک صادرات ایران را اولین مدیر در به کارگیری و استفاده از رویکردهای نوین بازاریابی میدانند.
علاوه بر آن شاید موضوعات نوینی همانند برند کارفرمایی را نیز بتوان در اصول و منش مدیریتی مهندس مفرح مشاهده کرد؛ برند کارفرمایی به شکل ایجاز، همان مقبولیت شرکت نزد کارکنان است که به دلیل اهمیت در سطح جهانی و ملی، کشورها به آن جوایزی اختصاص میدهند.
علاوه بر این نزدیکی نامبرده به بدنه عملیاتی و رویکرد تحولی ضمن حفظ روابط و اصول انسانی، مرحوم مفرح را از تراز بانک صادرات ایران فراتر برده است.
این روزها بسیاری از او با احترام یاد می کنند هر چند مکتوب دقیق و مدونی در خصوص ایشان منتشر نشده است و روایت های کاری ایشان شفاهی به امروز رسیده است.
یک خاطره از مهندس مفرح
روزی در شعبه میراتابک بانک صادرات ایران واقع درخیابان تخت طاوس(مطهری) فعلی مشغول کار بودم. فردی وارد شعبه شد و سراغ رئیس شعبه (آقای عیوضیان) را از من گرفت. رئیس برای صرف نهار رفته بود و پشت میز خود نبود. به او گفتم چند لحظه صبر کند تا او از نهار بازگردد. رئیس آمد. فرد مورد نظر را نزد رئیس برده و به وی معرفی کردم. باجه من به میز رئیس شعبه نزدیک بود و ناخواسته صحبتهایی که بین آنها رد و بدل شد را شنیدم. او خود را راننده مهندس مفرح، مدیرعامل بانک معرفی کرد و گفت: مهندس مفرح چند نفر میهمان در رستوران معروفی که چند قدمی شعبه شما است، دارد و در حال پذیرایی از آنها است و مقداری پول نقد نیاز دارد. مهندس مرا فرستاده تا مقداری وجه علیالحساب از شعبه شما تحویل گرفته و برای او ببرم. متوجه شدم که رئیس شعبه جواب رد به او داده و هنگامیکه قصد ترک شعبه را داشت بنده او را صدا زدم (آن زمان دانشجو بودم). آن روز بیستم برج بود و همان مقدار پول مورد درخواست او را حقوق گرفته بودم. وجه را بدون اخذ هرگونه رسیدی به وی پرداختم. رئیس شعبه متوجه این موضوع شد و مورد اعتراض شدید او قرارگرفتم. در همین لحظه مهندس مفرح خنده کنان وارد شعبه شد و با صدای بلند گفت: فرزندانم خسته نباشید. رئیس شعبه را از قبل میشناخت نزد او رفت. با صدای بلند به رئیس شعبه گفت: حالا کار شما به جایی رسیده که از فرمان مدیرعامل بانک هم سرپیچی میکنید. آقای عیوضیان رنگ صورتش پرید و به لکنت زبان افتاد. با کمال تعجب دیدم، عدم پرداخت وجه مورد درخواست را مورد تائید قرارداده است. مهندس مفرح به او گفت: آفرین برشما که از پولهایی که مردم اعتماد کرده و جهت نگهداری به ما سپردهاند مانند عقاب از آنها محافظت میکنید و او را مورد عنایت ویژه خود قرارداد. مفرح در ادامه گفت: قصد بنده ازاین کار فقط آزمایش شعبه شما بود، سپس از راننده پرسید این وجه را از چه کسی گرفتید، راننده انگشت اشاره خود را به طرف من نشانه گرفت و گفت از ایشان. مهندس مفرح به سمت من آمد و با لبخند پرسید؛ پسرم شما که دانشجو هستید چرا این ریسک را پذیرفتید مطمئنم که این وجه را از صندوق باجه بانک پرداخت نکردهاید. عرض کردم؛ خیر. خطاب به مهندس عرض کردم: امروز بیستم برج است و چون همین امروز حقوق گرفتم این وجه را موجود در نزد خود داشتم و به این باور بودم که امکان دارد ۱۰ درصد حرف این شخص درست باشد و مدیرعامل محترم بانک شاید بنا به دلائلی به پول نقد نیاز دارد که این موضوع را مطرح کردهاست. وظیفه خود دانستم این کار را بدون درنگ انجام دهم. سپس خطاب به من در حضور دیگر همکاران شعبه فرمود: آفرین برشما پسرم، شما فرد ریسکپذیری هستی و مطمئن هستم در آیندهای نزدیک دراین بانک به یک پست و مقام والائی خواهید رسید که پیشبینی روان شاد کاملا درست بود. بنده روزی مدیرعامل این بانک بزرگ و عظیم شدم. روحش شاد و قرین رحمت باد.
قربانعلی شیاسی، بازنشسته بانک صادرات ایران
لینک کوتاه:
https://docs.google.com/document/d/18oTADqzNqWiN4sHLNF9GyQEJqHD09Cg5LxkcGFXKNjo/mobilebasic
سلام و درود بشما سرکار خانم فولادی یکی از فعالین خبرنگاری ایران که در شبکه های اجتماعی بروز دنیاداخبار بانکی و خاطرات گذشته آنان را دنبال و بسمع و نظر علاقمندان آنها در سراسر ایران و اقصی نقاط جهان میرسانید