توسعه پویا، این روزها رسانه های ایرانی با اطلاع رسانی قطره چکانی و بریده و ناقص قتل بغرنج بابک خرمدین، نشان دادند که در مواجهه با یک زخم و ترومای اجتماعی رویدادمحور و هیجانی عمل می کنند.
رسانههای ایرانی نه با روزنامهنگاری تروما آشنایی دارند و نه به آن اعتقاد و باور دارند و نه اخلاق رسانه ای را جدی می گیرند.بیشتر آنها دنبال لایک گرفتن و افزایش توجه مخاطب(خرید توجه) و تقویت رنکینگ خود در رویدادها و حوادث وخیم و بحران ها هستند نه اطلاع رسانی شفاف و اخلاق مدار و…
جامعه ما طی چند دهه گذشته عمیقاً با زخم و ترومای اجتماعی ناشی از مصیبت هایی نظیر تصادفات جادهای، سقوط هواپیما، سیل، زلزله، بیماری های صعبالعلاج نظیر سرطان ها، قتل های ناموسی، قتل های خانوادگی، قتل ها و تجاوز های زنجیره ای کودکان و زنان( بیجه و خفاش شب، سعید حنایی و..) و اخیرا مرگ و میرهای کرونایی (سوگواری در تنهایی) روبرو بوده و هست.
روزنامهنگاری باید شیوه روایت و پوشش خبری یک زخم اجتماعی را یاد بگیرد.
روزنامهنگاری ترومای اجتماعی و انسانی، به معنای عدم شفافیت و سانسور و پنهان سازی نیست، بلکه پیامد سنجی روایت ها و پیام های رسانه ای از یک مصیبت و زخمی است که روح و روان جامعه ای را آزرده و خراشیده است. جامعه ای که با انواع بحران ها و نابسامانی ها و تجربههای تلخ دست و پنجه نرم می کند و اینگونه روایت ها تنها روان رنجوری و پریشانی و افسردگی فردی و اجتماعی را دامن می زند.
باید روزنامه نگاری ترومای اجتماعی، علاوه بر توجه به نحوه روایت داستان تلخ یک زخم اجتماعی و خانوادگی، باید از فنون روزنامهنگاری تحقیقی و مستندسازی دقیق و بی طرفانه داستان کمک بگیرد.