توسعه پویا، سازمانها نیز به دنیا می مانند که مهبط انسانها است برای عروج و یا ماندن و درجا زدن و یا هبوط به درجات اسفل و چه بسا کثیری از آیندگان و روندگان دنیا و سازمانها که بدون استعداد عشق، آمدند و رفتند :
“از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق
تا نگویی در صدف هر قطره ای گوهر شود”
خواجوی کرمانی
گذشته از سیر تطور نگاه به انسانها در ادوار مختلف که طیفی از ابراز انسانی، نیروی انسانی، منابع انسانی، سرمایه انسانی و ثروت انسانی را شامل می شود. بهر تقدیر ورودی و خروجی انسانها در هر یک از سازمانها با یکدیگر متفاوت است. انسانهایی با دانش ها، مهارت ها، تحصیلات، تجارب، تخصص ها و خلقیات و روحیات مختلف در سازمانها استخدام و پس از پایان عمر اداری از آن خارج می شوند و در میانه این دو پرانتز که در بهترین حالت یک طرف آن استخدام و سوی دیگر آن بازنشستگی است، عمر اداری افراد شکل می گیرد. ولی هستند انسانهایی که عمر اداری آنها به سبب بازنشستگی و … خاتمه نمی یابد و باقیات صالحات آنها جاری است و روش، منش و پویش آنها در خاطر سازمان و سازمانی ها بجای مانده و می ماند :
“سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک
شاهدی را حله گردد یا شهیدی را کفن “
سنایی
مرحوم دکتر سید مهدی مهدوی یکی از این نوادر سازمانی بود، زاده خوانساز اصفهان که آغاز عمر اداری او همزمان با تصویب نخستین قانون بیمه های اجتماعی کارگران در سال ۱۳۳۱ بود از کارمند داروخانه و مدیر اداری و مالی بیمارستان و حسابداری شعبه شروع کرد و به سمت مدیر کل تشکیلات و برنامه ریزی سازمان تامین اجتماعی رسید و در سال ۱۳۵۵ در اعتراض به برخی روندهای غیر کارشناسی مستعفی و به درخواست خود بازنشسته و به اروپا رفت. ولی در سال ۱۳۵۶ به دعوت آقای دکتر حیدر قلی عمرانی برای فعالیت در طرح توسعه و عمران جنوب تهران (طرح محرومیت زدایی از مناطق جنوبی تهران) به ایران بازگشت و طی سالهای ۵۷ تا ۵۸ و در زمان مرحوم دکتر سامی با ایشان همکاری نمود. به روایتی پس از انقلاب به ایشان پیشنهاد مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی شده بود (از سوی وزیر وقت) که نپذیرفت (خودش برای نگارنده تعریف می کرد که عده ای از پرسنل تشکلی راه انداخته بودند و نزد من آمدند که شما باید مدیر عامل شوی و من گفتم سازمان ارکان تصمیم گیری قانونی دارد و چرا شما دارید مدیر عامل انتخاب می کنید؟! و گفتم نکند می خواهید من مدیر عامل شوم و به شما سمت بدهم و … ) ولی هیچگاه در طی این سالها دغدغه مندی و دلسوزی اش برای سازمان تامین اجتماعی و آرمان عدالت اجتماعی و رفاه و تامین اجتماعی فراموش نکرد و در واپسین روزهای عمرش نیز دلش برای سازمان تامین اجتماعی می تپید. تا اینکه در دوم مرداد سال ۱۳۹۷ دار فانی را وداع گفت .
همانطور که از مصاحبه های منتشره او در نشریه قلمروی رفاه شماره ۳ تیر ماه ۱۳۹۴ و سایت “تامین پرس”
بر می آید، یکی از پیشگامان و سرآمدان تکوین و فعالیت سازمان تامین اجتماعی بود و در پی ریزی قانون تامین اجتماعی و …. نقش بسزایی داشت :
“زدیم دست به دامان عشق از همه پیش
مراد ماشده حاصل ز پیش دستی ها”
بیدل دهلوی
بخاطر دارم در یکی از اولین ملاقاتهایم با ایشان که در منزل وی انجام پذیرفت. تعریف می کرد که به کارگران اهل کشور افغانستان که برای او کار می کردند، سواد خواندن و نوشتن به فارسی می آموخته و با شوق و ذوق تعریف می کرد که یکی از آنها دارد لیسانس می گیرد و از منظر نگاه تمدنی و بخاطر اشتراک زبانی و فرهنگی، مطرح می کرد که چرا سازمان تامین اجتماعی برنامه ای برای بیمه نمودن کارگران افغانی ندارد ؟
“پس اشارتهاش اسرارت دهد
بار بر دارد ز تو، کارت دهد”
مولانا
ملهم از این دغدغه استاد، مقاله “دیپلماسی اجتماعی” را در تبیین نقش تامین اجتماعی در دیپلماسی عمومی نگاشتم و منتشر ساختم و نسخه ای را برای ایشان فرستادم، که زنگ زدند و تقدیر کردند و گفتند که آنرا برای دکتر حیدر قلی عمرانی در آمریکا ارسال کرده اند و ایشان نیز پیام تقدیر و تشکر ارسال نموده اند . همین مقاله، مقدمه ای شد بر بحث پیشنهاد ” بیمه اتباع” و ایجاد اداره کلی به همین نام که طی سالهای اخیر انجام پذیرفت امری که با جوهره اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی – ایرانی همخوانی دارد .
“که حق به بنده نه روزی، به شرط ایمان داد” آذر بیگدلی
در دغدغه مندی او نسبت به سازمان تامین اجتماعی، همین بس که پس از حدود ۴ دهه از بازنشستگی هنوز کتب ، گزارشات و اسناد مربوط به سازمان تامین اجتماعی را بخوبی و با نظم و ترتیب در کتابخانه شخصی خود حفظ کرده بود. باری در آستانه دومین سالگرد درگذشت این مدیر و کارشناس فرهیخته سازمان تامین اجتماعی از طریق جناب آقای حقی از همکاران بازنشسته که با ایشان قرابت و آشنایی داشت به خانواده مرحوم دکتر مهدوی پیشنهاد کردم که در صورت تمایل، کتب مربوط به تامین اجتماعی متعلق به آن مرحوم را در اختیار “طرح مستند سازی تاریخ شفاهی تامین اجتماعی” قرار دهند (طرحی که با مساعدت جناب آقای دکتر سالاری مدیر عامل محترم سازمان و جناب آقای دهدشتی معاون ایشان و با پیگیری مجدانه سرکار خانم دکتر رضایی مدیر عامل محترم شرکت انتشارات علمی و فرهنگی بمورد اجرا گذاشته می شود) و همانطور که از خانواده این مرد فرزانه انتظار می رفت از این ایده استقبال کردند
“گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است”
اقبال لاهوری
و قرار است همزمان با هفته تامین اجتماعی این مهم صورت پذیرد و طی مراسمی این گنجینه اندیشمند در اختیار نسل فعلی و نسل های آتی برزیگران حوزه رفاه و تامین اجتماعی قرار گیرد. اینجانب نیز چندین جلد کتاب مربوط به تامین اجتماعی را که آن استاد گرامی در زمان حیات خود به اینجانب هدیه نمودند را به نام خود ایشان در این گنجینه قرار خواهم داد.
در همین جا فرصت را غنیمت می دانم و از همه مدیران، کارشناسان و کارکنان بازنشسته سازمان دعوت می کنم تا به این پویش (پویش مستند سازی تاریخ شفاهی تامین اجتماعی) بپیوندند و کتب، اسناد و مدارک و گزارشات تاریخی تامین اجتماعی را به نام خودشان در اختیار این طرح قرار دهند و “جشن گلریزانی” برای مستند سازی تاریخ شفاهی تامین اجتماعی فراهم شود. باشد که تا روح این عزیز از دست رفته و سایر همکاران سفر کرده و نیز نفس گرم پیشکسوتان و اساتید سازمانی، گرمابخش این پویش گردد. هر چند که به قول بیدل دهلوی، مزار این عزیزان عارف و عاشق، مستغنی از گل است ولیکن این پویش گلریزانی باشد به پای سرو بلند سازمان تامین اجتماعی :
“مستغنی از گل است مزار شهید عشق
ای غنچه لب، تو بر سرخاکم بیا بخند”
بیدل دهلوی
علی حیدری
عضو و نائب رئیس هیات مدیره