توسعه پویا؛ امید جهانشاهی: «باید پای ایران ماند» ـ به مناسبت سالروز درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن، یک سال از درگذشت استاد محمدعلی اسلامی ندوشن گذشت. نام و یاد او، بیش از هرچیز و پیش از هر چیز، عشق به ایران و فرهنگ و سرزمین ایران را در ذهن زنده میکند. چراکه به عشق ایران نوشت و نوشت و نام خود با این عشق گره کرد:
گروهی برانند که این مرغ شیدا کجا عاشقی کرد انجا بمیرد
همه کارنامه زندگی او تلاش و تقلا برای گفتن و نوشتن از ایران و فرهنگ و ادبیات ایران بود.
مشیری شعر شیرینی دارد که در شروعش میپرسد:
«باری اگر از من بپرسی
چند روزی که در روی زمین بودی
چه کردی؟»
وقتی به تعدد عناوین متنوع او نگاه میکنیم، میبینیم دکتر اسلامی ندوشن چه پربار و چه پربرکت زیسته است و در حوزههای مختلف قلم زده است.
شعر: «گناه» و «چشمه»، داستان: «افسانه و افسون»، داستان کوتاه: «پنجرههای بسته»، نمایشنامه: «ابر زمانه و ابر زلف»، سفرنامه نویسی: «صفیر سیمرغ»، «آزادی مجسمه»، «در کشور شوراها»، «کارنامه چین»، پژوهش تاریخی: «ایران و یونان در بستر باستان»، شاهنامه پژوهی: «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» و زندگینامه نویسی: «روزها» که خاطرات خواندنی از خواستگاهش است و نثری به غایت روان و شیرین دارد.
از جمله آثار دیگر: ماجرای پایانناپذیر حافظ، چهار سخنگوی وجدان ایران، تأمّل در حافظ، داستان داستانها، سرو سایهفکن، ایران و جهان از نگاه شاهنامه، نامه نامور، ایران را از یاد نبریم، به دنبال سایه همای، ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم، سخنها را بشنویم، ایران و تنهائیش، ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟، مرزهای ناپیدا، باغ سبز عشق، ابر زمانه و ابر زلف، دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز، جام جهانبین و آواها و ایماها. «نامه به فرزند» آخرین اثر چاپ شده اوست. مجموعه آثارش را وقف کتابخانۀ آرامگاه فردوسی کرد، چون شیفته فردوسی بود.
این همه آثار متنوع و متعدد، آیا میتواند با انگیزهای جز عشق به ایران و فرهنگ و ادبیات باشد. خودش هم گفته بود که «چیزی که در تمام این سالها زندگیاش را از سرگردانی درآورده، عشق به ایران و ایراندوستی بوده است».
بودلر، شاعر بزرگ فرانسه، میگوید: «همیشه مست باش. از هرچه دلت میخواهد از شراب، از شعر یا از پرهیزگاری و تقوا، یا هر چه دلت میخواهد. اما، اما همیشه مست باش»
قیصر امین پور هم شاید همین معنا در دل داشت وقتی که گفت:
کاری ندارم کجایی، چه میکنی
بی عشق سر نکن که دلت پیر میشود
محمدعلی اسلامی ندوشن مست زندگی کرد و با عشق نوشت. او برای ایران «خرد مست و دل مست و جان مست» بود.
زمانی عشق به ایران مترادف بود با عشق به سرزمین و منحصر بود به ستایش دشت و آفتاب تابان ایران؛ زاگرس و زاینده رود و البرز. اما جنس نگاه و ستایش او فرهنگی بود و انسان مدارانه.
به تعبیر احمد مسجد جامعی: «ایران به واقع بخشی از فرهنگ و تمدن بشری است و قسمت مهمی از فرهنگ بزرگ انسانی و این خود از پیوندهای اصیل جان و دل آدمی برمیآید. وقتی مینوشت ایران را از یاد نبریم، درواقع در آن به جنبۀ فرهنگی و انسانی تأکید میکرد. برای او فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا و آثار آنها بیش از آن که نمادی از زبان فارسی و ایران جغرافیایی باشد نمادی از زیبایی و اندیشه و مدارا بود و به همین سبب فکر میکرد تا زمانی که عشق و دلبستگی به فرهنگ و تمدن زنده است ایران هم زنده است و پابرجاست».
ایران برای او یک پدیدار تاریخی بود که باید شناخت، دوست داشت و به آن تکیه کرد که از نگاه او تکیه گاه اصلی است:
«من به عنوان یک ایرانی از همان بچگی به ایران دلبستگی زیادی یافتم، زیرا ایران کشوری است که با کشورهای دیگر فرق دارد، اینکه میگوییم ایران، تنها مرز مشخصی نیست. دورههای تاریخی و حوادث زیادی بر سر این کشور آمده و سه هزار سال تاریخ مکتوبی که دارد، حوادث و پستی بلندیهای زیادی بر آن گذشته است، این مجموعه یادگارها و خاطرات است که ایران را برای ما تشکیل میدهد. ایران با کشورهای دیگر تفاوتی ندارد، خاک با خاک فرقی ندارد، خاک ایران و قزاقستان فرقی ندارند آنچه که تفاوت به وجود آورده است حوادث و جریاناتی است که بر سر این کشور آمده است که نتیجه آن فرهنگ و تاریخی است که ایجاد شده و از مردمش باقی مانده است؛ این فرهنگ و تاریخ به قیمت سختیها و بلاهای بسیار به دست آمده است».
با همه دشواریها و تنگناهای موجود، او به ایران امید داشت و معتقد بود «باید پای ایران ماند»:
«من در قعر ضمیر خود احساسی دارم، چون گواهی گوارا و مبهمی که گاه به گاه بر دل میگذرد و آن این است که رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت. گروهی هستند که اعتقاد به ایران را اعتقادی ساده لوحانه میپندارند لیکن آنها که ایران را میشناسند هیچ گاه امید از او بر نخواهند گرفت.»
نجابت، صلح جویی، اخلاق مداری و سخت کوشی از ویژگیهای او بود که شاید از کویر برگرفته بود، چه فرزند کویر یزد بود و از همین رو با افقهای باز نسبت داشت. استاد مصطفی ملکیان اخیراً در وصف محمد علی اسلامی ندوشن گفته است: «به گمان من، انس و الفت با آثارش از تو انسانی میسازد وطن پرست، واقع نگر و اخلاقی».
روانش شاد، یادش گرامی
لینک کوتاه: