- پایگاه خبری و تحلیلی توسعه پویا - https://toseepooya.ir -

مواجهه دولتی و رسانه‌ای با کرونا؛ «حاشیه» عین «متن» نیست!

دکتر منصور ساعی
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

پایگاه خبری تحلیلی توسعه پویا [۱]، ژان پل لوی می نویسد که «گرسنگی و فقر واقعا بیماری مزمنی است که بستر انواع ابتلاها را می گسترد» این جمله را باید بر صفحه اول سیاست های اجتماعی و اقتصادی و سلامت دولت ایران نوشت.

اپیدمی های مشهور تاریخ نظیر طاعون، جذام، آبله، سل، تیفوس ومالاریا در طول تاریخ بزرگترین خسارات جانی وضربه های اجتماعی و اقتصادی را به مردمان و جوامع فقیر زده است. در طاعون سیاه اروپای غربی در سال ۱۳۴۷ میلادی که از بندر مسین ایتالیا شروع شد، به تنهایی ۲۶ میلیون نفر یعنی به اندازه ربع جمعیت اروپا قربانی داشت.

از قرون وسطی تا پایان قرن هجدهم آبله آفت دیگری بود که در هر یورش یک سوم کودکان یک روستا را نابود می کرد. سیفلیس تا پایان قرن پانزدهم به هنگام محاصره شهر ناپل در سال ۱۹۴۹ توسط فرانسویان، در ارتش های فرانسه و ایتالیا به قدری کشته داد که ناچار جنگ باید قطع می شد. مالاریا هزاران نفر را در سال ۱۶۰۲ در ناپل نابود کرد. در قرن نوزدهم اپیدمی دیگری که از آسیا به همه جا صادر شد، «وبا» بود. وبای سال ۱۸۳۲ در فرانسه ۱۰۰ هزار قربانی گرفت.

اما در قرن بیست ویکم اپیدمی های نظیر سارس و کرونا جهانی تر شده اند و مرزها و ملت را درنوردیده اند. آنچه باید بدانیم این است که در جریان یک اپیدمی فرد بیمار، تنها درگیر این بیماری نیست بلکه اطرافیان وی نیز مبتلا می شوند. زیرا خاصیت یک اپیدمی سرایت و انتشار سریع ویروس در بین همه کسانی است که در اطراف و در تعامل با بیمار هستند.

رفتار و کنش دولت ها درایران در برابر بحران های طبیعی نظیر سیل و زلزله سال های اخیر و حتی غیر طبیعی نظیر اپیدمی ها توجه به مرکز و بی توجهی به پیرامون و حاشیه بوده است. این مرکزگرایی و متن محوری در هنگام بحران ها، ناشی از سیاست اجتماعی و اقتصادی مرکزگرای دولت دارد. آنقدر این متن محوری اهمیت یافته است که حتی در رسانه های رسمی و حتی غیررسمی نیز ارزش خبری شهرت و کنش های افراد مشهور سیاسی و غیرسیاسی و در جریان اپیدمی کرونا در میان سیاسیون و قدرتمندان به تیتر اول خبرها و رسانه ها تبدیل می شود. اما فقرا را نه دولت می بیند نه رسانه. فقرا و برافتادگان و به حاشیه رفتگان از نظم مستقر را نه دولت می شنود و نه رسانه صدای آنهاست.

امروزه باید پذیرفت که تحت تاثیر تحریم ها و بسیاری عوامل دیگر جامعه ایرانی به دو گروه فقیر و غنی تقسیم شده و طبقه متوسط از بین رفته است. در این میان دولت و رسانه های رسمی به متن چسپیده و حاشیه را رها کرده اند. حاشیه ای که فقر اقتصادی به کاهش آگاهی های بهداشتی و فقط سواد سلامت وی نیز منجر شده است.

به نظر می رسد که دولت در اپیدمی کرونا همچون آتش نشان عمل می کند و فقط به فکر خاموش کردن آتش و کنترل بیماری افراد درگیر است. دولت جزیره ای عمل می کند و برنامه جامعی برای متن و حاشیه، فقیر و غنی ندارد. اپیدمی در جامعه فقیر می تواند پیامدهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و نظایر آن برای دولت داشته باشد.

به نظر می رسد بسیاری از بخش های جامعه ایران به ویژه جامعه حاشیه ای و دارای درآمد پایین هنوز اپیدمی کرونا را جدی نگرفته اند، جامعه ای که جمعیت بسیار زیادی را شامل می شوند و بی توجهی به اگاهی بخشی و عدم توزیع رایگان تجهیزات اولیه پیشگیری و کنترل شیوع نظیر ماسک و … می تواند فاجعه آفرین باشد.
در شرایط فعلی علاوه برلزوم کنشگری فعال بیشتر دولت، باید جامعه مدنی و شبکه های اجتماعی آفلاین نظیر شبکه مساجد، شبکه شبکه بسیج، اتحادیه ها و انجمن های صنفی و حرفه ای، خیریه ها و نظایر آن به میدان دولت بیایند و با پذیرفتن بخشی از مسئولیت اجتماعی به افزایش اگاهی اجتماعی و انجام حمایت های اجتماعی و اقتصادی و تقویت همدلی و امیدبخشی به مردمان حاشیه ای و پیرامونی شهرها و روستاها و بیماران خاص و نادر و.. بپردازند.

در این راه رسانه های رسمی و به ویژه رسانه های اجتماعی فراگیر در ایران نیز با تقویت آگاهی بخشی، تاب آوری اجتماعی، همدلی و کمک به جوامع و انجمن های مدنی و صنفی به ایفای مسیئولیت اجتماعی خود برای حمایت از مردمان پیرامون همت گمارند و به کنترل اپیدمی یاری رسانند.

[۲] [۳]