تاکنون تحلیل های مختلفی از جنگ و رویارویی روسیه و اوکراین شده است.من می خواهم از زوایه مدیریت تصویر(image management) و انگاره سازی به کنش و واکنش پوتین و زلنسکی در میدان جنگ و دیپلماسی بپردازم. اما ابتدا به تفاوت های نسلی این دو رهبر بپردازیم.
به گزارش توسعه پویا، ولادیمیر پوتین ۷۰ ساله، از نسل رهبران سیاسی و نظامیِ کلاسیک و سنتیِ جنگ دیده ای است که قدرت و اقتدار و قهرمانی خود را در جنگ و کنش و تفوق های میلیتاریستی می بیند. از نسلی است که میراث دار تجربه و خاطره جنگ جهانی دوم است. از نسل چپ هایی است که «بودن» خود را «نبودن» دیگری می داند. علیرغم اینکه «حقوق» خوانده است اما اسلحه و زور را مهمترین ابزار برای خودنمایی و پیگیری آرمان ها و ایدئولوژی اش می داند. در مراکز امنیتی و نظامی آموزش دیده و کار کرده است. نسلی که جنگ و خشونت را تجربه می کند، ابراز خشونت را راهکاری پسندیده و مشروع برای دستیابی به اهداف فردی و ملی خود می داند.
ولادیمیر زلنسکی ۴۴ ساله از نسل رهبران جوانِ بدون خاطره مستقیم از جنگ جهانی دوم است. از نظر جامعه شناسی در گروه نسلی ایکس(X) قرار می گیرد که دارای یک شکاف ارزشی و هنجاری با نسل های دوران جنگ های جهانی هستند. دوران جامعه پذیری و رشد خود را در دوران شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و تحولات پرشتاب فناوری و رسانه ها طی می کند. علیرغم اینکه حقوق خوانده است اما به هنرهای نمایشی روی می آورد. هیچگونه تجربه و سابقه امنیتی و نظامی ندارد اما در دوران جوانی به سیاست روی می آورد و از نسلی است که به جامعه نوین و سبک زندگی و ارزش های جهان آزاد و لبیرال آن نظیر دموکراسی تعلق دارد و برای پیگیری تعلقات و آرمان هایش، صندوق رای و انتخابات و رقابت را انتخاب می کند.
اگر به مدیریت تصویر این دو رهبر در رسانه در خلال جنگ کنونی، نگاه کنیم، به مولفه های مهمی می رسیم. منظورم از مدیریت تصویر، انگاره یا تصویری است که از هویت این افراد در رسانه ها ساخته می شود و همین «تصویر رسانه ای» به تدریج به «تصویر ذهنی مردم»هم تبدیل می شود. اگر در گذشته ارزش یک عکس برابر هزاران کلمه بود، امروزه در عصر رسانه های اجتماعی، ارزش یک تصویر به غایت بی شمار است. خالق این تصویر هم خبرنگاران هستند و هم خود آن رهبر به عنوان یک کشنگر ارتباطی و رسانه ای.
تصاویری که از ولادیمیر پوتین در جنگ روسیه علیه اوکراین ساخته و منتشر می شود، به این صورت است که با لباس رسمی(کت و شلوار) و دیسیپلین یک رهبر در دوران عادی(قبل از جنگ) پشت یک میز کارش در دفتر ریاست جمهوری در میدان سرخ مسکو نشسته است و هشدار می دهد و تهدید می کند. معمولا زنده صحبت نمی کند و برنامه ها از قبل ضبط می شود. کنفرانس خبری برگزار نمی کند و پاسخگوی افکار عمومی کشور خود و جهان نیست. از سه ماه قبل حمله هزاران سرباز را پشت مرزهای اوکراین چیده است و علیرغم نگرانی ها و هشدارهای غربی ها، مرتب می گوید که قصد حمله ندارد اما بالاخره حمله می کند و در برابر دیدگان افکارعمومی جهان دروغش آشکار می شود.پوتین هیچ حضور و تعاملی در رسانه های اجتماعی در دوره جنگ ندارد و بسیار محافظه کارانه و سنتی از رسانه های جمعی(رادیو،تلویزیون و روزنامه ها) بهره می برد و هرگز یک توییت، پیام و محتوای شخصی و دیپلماتیک و… را در رسانه های اجتماعی منتشر نمی کند. به نظر می رسد قدرت و نفوذ رسانه های اجتماعی را درک نمی کند چون خود به نسل قبل از رسانه های تعاملی تعلق دارد.تیم پوتین به خلق «شبه رویداد» هم آگاه نیست و حتی رسانه ها هنوز از حضور پوتین در میدان جنگ هم تصویری از بازدید او از صفوف لشکریانش و از کنترل اوضاع از نزدیک چیزی منتشر نکرده اند.
اما زلنسکی جوان و علاقه مند به رسانه ها و فناورهای نوین، علاوه بر اینکه در کنفرانس های خبری آنلاین و آفلاین شرکت می کند، در رسانه های اجتماعی خود به خلق محتوا می پردازد، شخصا با گرفتن تصاویری از حضور خود در خیابان های جنگ زده کیف به همراه کابینه اش، به شایعات و خبرهای جعلی فرارش پاسخ می دهد. لحن و کلمات و کلام اش ساده و انگیزشی است. از طریق همین رسانه های اجتماعی به مردم تقویت روحیه می دهد، از همبستگی ملی برای نجات وطن می گوید. توییت می کند، از رهبران و افکار عمومی جهانی می خواهد که ساکت نمانند و اوکراین را فراموش نکنند. از همین رسانه های اجتماعی، پوتین را خطاب قرار می دهد، دیپلماسی رسانه ای را در میدان جنگ خوب به کار می گیرد. با لباس غیرفرم و عادی در برابر دوربین ها ظاهر می شود و حتی دیپلمات هایش را هم با لباس عادی برای مذاکره به مرز بلاروس با روسیه می فرستند، یعنی می خواهد فرم و ظاهرش نزدیک به شرایط بحرانی کشورش باشد، و این یعنی زلنسکی به اهمیت تصویر آگاه است و تا الان تصویر ذهنی مطلوبی از خود و قربانی شدن کشورش به دست روسیه در میان افکار عمومی جهان ساخته است.
امروزه رسانه های اجتماعی به عرصه مهم کنشگری و رویارویی رهبران سیاسی یک جامعه تبدیل شده است. آنهایی که در این عرصه کنشگر هستند و به خلق ارزش و محتوا در آن آگاه هستند می توانند وزن اجتماعی و نفوذ اجتماعی خود را بالا ببرند و رقیب یا دشمن را در گوشه رینگ سرزنش های اجتماعی قرار دهند تا سرمایه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آنها را بر باد دهند. به نظر می رسد که تا حالا زلنسکی با کنشگری در نبرد رسانه ای و مدیریت تصویر مطلوب از خود و ملتش موفق بوده است اما پوتین با درپیش گرفتن واکنش گری و پخش پیام های ضبط شده و تکذیب برخی خبرها در رسانه های رسمی ناموفق بوده است