معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین گفت: رگولاتوری در مواجه با بازیگران و فناوریهای جدید با مشکلاتی درگیر است که باید درک شود؛ اما فضای نوآورانه با سختگیری و محدودسازی قابل توسعه و پیشرفت نیست.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی توسعه پویا و به نقل از خبرنگار ایبنا، همکاری متقابل بانکها و فین تکها با هدف طراحی نسلهای نوین دستگاههای زیستبوم بانکی یکی از موضوعاتی است که همواره از سوی سیستم بانکی و فین تک کشور مورد سؤال بوده است. تغییر نسلهای بانکی یکی از مسائلی است که ما در سالیان اخیر در سیستم بانکی کشور شاهد آن بودیم. همچنین، ما شاهد بروز تغییراتی در سیستمهای بانکی و همینطور تغییرات نسلهای نوین در حوزه کسبوکارهای نوپا در حوزه فناوریهای مالی هستیم. این تغییر نسل و دگردیسی منجر به اتفاقات مثبتی در این حوزه شده و تعاملات را به نحوی شکل داده که دستاوردهای آنهم برای اکوسیستم بانکی و هم برای استارتاپها و کسبوکارها مفید واقع شود. این موضوع تا حدودی موضوع پر چالشی محسوب میشود؛ چرا که بسیاری معتقدند تعامل در سیستم بانکی با هدف ایجاد ارتباط با فین تکها و یا هر نوع تحول نوآورانه جدید بهخوبی شکل نگرفته است و عدهای نیز معتقدند که اساساً این تعامل شکل نخواهد گرفت. در سالهای اخیر بسیاری از بانکها با محصولات جدید و دگرگونیهای جدیدی مواجه شدهاند و در این میان یک سری تعاملات و تقابلات صورت گرفته است که اگر این تعاملات به نحو بهینه تعریف شود؛ قطعاً تأثیرات بسیار مثبتی خواهد داشت. از اینرو وبینار “همکاری متقابل بانکها و فین تکها باهدف طراحی نسل نوین زیستبوم بانکی” با حضور “فرهاد اینالوئی”، معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین، “مهدی عبادی”، دبیر انجمن فین تک ایران و “امیر عسگری”، مدیرعامل بنیاد خوارزمی برگزار شد که مشروح بخش اول آن به این شرح است.
عسگری: اتفاقاتی که در بانک ایرانزمین رقم خورده اتفاقات بسیار مثبتی در حیطه اکوسیستم نوآوری است و برای بانکها در سالهای گذشته مشتریانی با حاشیه امن وجود داشت؛ اما به مرور کسبوکارهای جدیدی وارد زیستبوم بانکی و زیستبوم فناوری شد و این موضوع سیستم بانک و سیستمهای نوآوری را دچار دگرگونی ساخت. شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
اینالوئی: تا اوایل دهه ۸۰ که بانکداری مسیر خود را طی میکرد و بانکهای خصوصی هنوز ایجاد نشده بودند، بانکداری یک مسیر سنتی و کاملاً شعبه محور را میپیمود و اکثر خدماتی که ارائه میشد خدمات محلی و لوکال به مشتریان خاص در یک محدوده جغرافیای مشخص بود. عمده تغییرات در سیستم بانکداری با ظهور بانکهای خصوصی ایجاد شد؛ زیرا این بانکها با تکریم مشتری فرهنگ جدیدی را در بانکداری پایهگذاری کردند. تا پیش از ظهور بانکهای خصوصی مشتریان ناگزیر به تحمل صفهای طولانی برای انجام تراکنشهای مالی بودند و بانکها کاملاً بهصورت شعبه محور به ارائه خدمات میپرداختند. بانکهای خصوصی کار خود را با تکریم مشتری شروع کردند و در سال ۸۳ و ۸۴ به سمت بانکداری الکترونیک رفتند و سعی کردند خدمات جدیدی را بر اساس بستر وب به مشتریان بانکی ارائه کنند که این امر منجر به تولد اینترنت بانکها در سیستم بانکی ایران شد ولی همچنان تفکرات شعبه محور بر نظام بانکی ما حاکم بود و پرداخت الکترونیک آنطور که باید برای عموم صورت نمیپذیرفت و هرچقدر که به سمت جلوتر پیش رفتیم علاوه بر سیستمهای پرداخت سیستمهای مدرن بانکداری الکترونیک نیز رشد و نمو پیدا کردند و خدمات از سمت شعبه به سمت کانالهای الکترونیکی رفت و در حال حاضر نیز در موقعیتی هستیم که بهطور متوسط بیش از ۹۰ درصد از تراکنشهای بانکها در بیرون از شعبه انجام میگیرد که گویای عدد بسیار بزرگی در سیستم بانکی کشور است. در بانک ایرانزمین نیز در حدود ۹۷ درصد از خدمات بانکی در بیرون از شعبههای بانکی صورت میگیرد؛ ولی در حال حاضر مسئله حائز اهمیت این است که مشتری بتواند سرویسهای متنوعی در خصوص بانکداری الکترونیک دریافت کند و این در حالی است که در بیشتر بانکها خدمات یکسانی برای مشتریان وجود دارد، بهگونهای که مشتری با مراجعه به بانکی با ۲۰ یا ۵ سال سابقه خدمات یکسانی دریافت میکند و این امر ناشی از فقدانی به نام نوآوری در سیستم بانکی است، چرا که نوآوری در بانکها مدتهاست که از بین رفته است و بانکها در حال حاضر آنطور که بایدوشاید نوآوری کافی را ندارد. همچنین محصولات جدیدی از سمت بانکها به مشتریان ارائه نمیشود و این امر یک دلیل بسیار واضح دارد و آن این است که هزینه تولید محصول بسیار زیاد بوده و بنابراین بهاجبار بانکها نیاز به ایجاد تغییر در مدلهای کسبوکاری خوددارند.
بانکداری دیجیتال در تمام دنیا حلقه مفقوده سیستمهای بانکی را تشکیل داد و نظام بانکی ایران نیز در حال حاضر در ابتدای این راه قرار دارد و این موضوع چند سالی است که در دنیا رونق گرفته است و بازیگران جدیدی را وارد اکوسیستم بانکی کرده است به گونهای که سیستمی که تا پیشازاین بین بانک و مشتری بود در حال حاضر یک موجود جدید تحت عنوان فین تک را در برمیگیرد و فین تک سیستمی است که میتواند چالشهای میان مشتری و بانک را حل و فصل کند.
عسگری: با یک نگاه تاریخی تاکنون در کشور شاهد ایجاد سه نسل نوآوری در سیستم بانکی بودهایم که کسبوکارهای لایه اول، لایه دوم و لایه سوم را دربرمیگرفت. در لایه اول چیزی که شکل گرفت بیشتر کپیبرداری از بیزینسهای مشابه خارجی بود که بر اساس فقدان آن در ایران این امر را میطلبید. پسازآن فین تکها جا افتادهتر شدند و حوزه فعالیت آنها تخصصیتر شد به گونهای که وارد یکسری فعالیتهای شدند که شکل نظامیافتهتری را میطلبید و اگر با این نگاه تاریخی بخواهید به قضیه نگاه کنید تعاملاتی این بازیگران را چگونه شرح میدهید؟
مهدی عبادی: من خیلی موافق استفاده از کلمه کپیبرداری نیستم؛ زیرا بیزینسها بر اساس شرایط جامعه و نیاز بازار و امکاناتی که در اختیار آنها است شکل میگیرند. زمانی که در دو جامعه متفاوت نیازها و شرایط و امکانات شبیه به هم باشند احتمالاً ظهور کسبوکارهای شبیهتر نیز در این دو جامعه افزایش مییابد. به طور مثال زمانی که «اوبر» به وجود آمد هزاران کسبوکار مشابه آن در مناطق مختلف دنیا به دلیل نیازهای مشابه به وجود آمد. در حوزه فین تک نیز بهطور مثال PayPal از سمت سایت پرداختکننده روی درگاه پرداخت وارد شد و وارد سیستمهای Card not present شد؛ درصورتیکه شرکت اسکوئر از دستگاههای کارتخوان فروشگاهی فعالیت خود را آغاز و بعد وارد حوزههای Card not present، درگاه پرداخت و API شد و فعالیت این شرکتها نیز مشابه یکدیگر شد زیرا بازار نیازمند این خدمات بود. در ایران نیز از سال ۸۸ استارتاپهایی که در حوزه پرداخت شکل گرفت به دلیل اینکه این نیاز در ایران نیز وجود داشت و سعی کردند بهمرور مسیر PayPal را در پیش بگیرند اما شرایط حاکم بر کسبوکار در ایران و محدودیتها اجازه نداده که این استارتآپها به سمت حوزههای دیگر بروند و کندی عملکرد رگولاتور باعث شده شرایط برای توسعه این استارتاپ ها مهیا نباشد. اما بهمحض اینکه در حوزههای دیگر این اتفاق افتاد مانند ارائه API از سمت بانکها بلافاصله کسبوکارهای دیگری نیز در این زمینه شکل گرفت. به طور مثال در حوزه بانکداری روزمره استارتاپهایی را داریم که موبایل بانکهایی ارائه میکنند که بیش از موبایل بانکِ خود بانکها در حال استفاده هستند یا بهطور مثال استارتاپهایی را داریم که درزمینهٔ تسهیلات خرد در حال فعالیت هستند و عمدتاً تسهیلات خُرد را در برمیگیرد. این استارتآپها امسال طرفداران بیشتری را پیداکردهاند و احتمالاً کسبوکارهای بیشتری در این حوزه خواهیم داشت.
به عقیده من نیازها هستند که کسبوکارها را تشکیل میدهند و این نیازها چون شبیه به یکدیگر هستند؛ لذا در همه جای دنیا کسبوکارها نیز شبیه به یکدیگر به وجود میآیند ولی ممکن است در جزئیات تفاوتهایی را داشته باشند که این به دلیل شرایط محیطی است که پیرامون استارتآپها وجود دارد و متغیر بودن نیاز بازار آنهاست.
عسگری: با ورود فین تکها در صنعت بانکداری بحثهایی در خصوص اینکه بانکها با مدلهای قدیمی در فضای جدید قادر به ادامه فعالیت هستند و نیازی به تعامل با فین تکها ندارند به وجود آمده و سوال اصلی این است که شما وضع موجود و افق آینده را چگونه ارزیابی میکنید و همچنین ازنظر شما سیستم بانکی چه نقدهایی به نوع تعامل با فین تکها دارد؟
اینالوئی: من بهشخصه نظر مثبتی به فین تکها دارم؛ اما واقعیت این است که درگذشته موضوعاتی در تعامل بانکها با فین تکها پیشآمده که منجر به محافظهکاری بانکها شده است. درگذشته وقتی بانکها برای تعامل و همکاری با فین تکها برای تولید محصولات نوآورانه پیشقدم شدند با موجودیتهای مواجه گشتند که تصورات غیرواقع گرایانه داشتند و بر اساس همین تصورات بیزینس پلن خود را به بانکها ارائه میدادند که قابلیت تحقق نداشت و بانکها نیز دقیقاً به همین دلیل فین تکها را جدی نمیگرفتند و از سوی دیگر فین تکها بر عملیاتی بودن طرحهای خود پافشاری میکردند. دستهای از بانکها با تشکیل مراکز نوآوری طرحهای فین تک موردبررسی قرار دادندکه در بیشتر مواقع مشخص میشد بازار این کسبوکارها و میزان سودآوری آنها اعدادی بسیار کوچکتر از طرح اولیه است. این موضوع منجر به تردید بانکها در همکاری با فین تکها شد و در بانکهای سنتی نیز فضاهای شکل گرفت که تصور میشد قرار دادن اطلاعات بانکی در اختیار فین تکها ممکن است منجر به از دست رفتن مشتریان بانکی شود. در همین جو برخی از فین تکها نیز به دلیل بیتوجهی به امنیت سرویسها و خدماتی که ارائه میدادند زمینه برای ورود رگولاتوری به این بخش را فراهم کردند و با ورود رگولاتوری و شروع محدودیتها جلوی بسیاری از نوآوریها در این بخش گرفته شد. تمام این اتفاقات منجر به این شد که تنها بانکهایی که ریسکپذیرتر هستند برای تعامل با فین تکها پیش قدم شوند. این فضا اکنون با توسعه فعالیت فین تکها از بین رفته و تمام ذینفعان به این نتیجه رسیدهاند که تعامل بانکها و فین تکها در اصل یک بازی برد- برد است. زمانی که اسم یک بانک پشت یک سرویس قرار گیرد منجربه اطمینان مردم میشود و همچنین بانکها با برخوردار از شبکه مشتریان گسترده میتوانند تعداد کاربران فین تکها را افزایش دهند.
بهترین مسیر برای توسعه فین تکها در کشور همکاری با بانکها و ارائه سرویسهای خلاقانه خود از طریق بانکها به مشتریان بود تا در این روند فین تک در کارمزد و سودی که ایجاد میکردند با بانکها شریک میشدند؛ اما در ابتدای کار فینتکها علاقهمند به سرویسدهی به صورت مستقل بودند که این روند منجر به ترس بانکها از این بازیگران نوظهور شد. همچنین اگر دو بانک تمام دیجیتال که چند سال پیش برای آنها مجوز صادر شد، اکنون در صنعت بانکی فعال بودند بهطور قطع نظام بانکی ما بسیار پیشرفتهتر و رفتار بانکها با فین تکها و بالعکس از پختگی بیشتری برخوردار بود.
هنوز در میان صاحبنظان صنعت بانکی این نظریه که بانکها در تعامل با فین تکها مشتریان خود را از دست میدهند وجود دارد که من با آن ۱۰۰ درصد مخالف هستم و معتقدم در اکوسیستم جدید، بانکها باید نقش فین تکها را بهعنوان یک بازیگر جدید بپذیرند و با آنها همکاری کنند. بانک و فین تکها رقیب یکدیگر نبوده و نیستند و بهنوعی مکمل یکدیگرند. بسیار واضح است که فین تکها ارتباط نزدیکتری با مشتریان دارند و با درک نیازهای آنان میتوانند سرویسهای مناسبتری را بهصورت شخصیسازیشده به آنها ارائه دهند.
عسگری: آقای اینالوئی اشاره کردند نوآوری مسئلهای است که در بانکها به دلیل نرخ بالای آن کمتر مورد توجه قرار گرفته و فین تکها باید با شناخت نقاط ضعف موجود و تمرکز بر گلوگاهها با بانکها برای ارائه خدمات خلاقانه همکاری کنند؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
عبادی: چالش اصلی بین فین تک و بانک، دانش و شناخت است. به عقیده من بانکها در ایران دودسته هستند. دسته اول که از شناخت مناسبی نسبت به فین تکها برخوردار بوده و بامطالعه و بررسی تجربیات جهانی نسبت به نوع تعامل با این بازیگران بهگونهای که از آن منتفع شوند، حرکت کرده و با ایجاد مراکز رشد و شتابدهندهها این همکاری را توسعه و از منافع آن برخوردار شدهاند. دسته دوم از شناخت نسبت به فین تکها برخوردار نبوده و در درون خود نیز واحدهای برای مطالعه راهاندازی نکرده و به نسبت بانکها نوع اول عقبتر هستند. فین تکها در چند سال گذشته با فعالیت و توسعه بازار خود از کارنامهای برخوردار شدهاند که بر اساس آن میتوانند با بانکها وارد گفتگو و تعامل شوند. یک شرکت فین تک در حوزه پرداخت اکنون میتواند سالانه در حدود ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ منابع ارزانقیمت برای یک بانک جمعآوری کند؛ ازاینرو این بانکها هستند که با نوع شناخت و دیدگاه خود تصمیم میگیرند از این منافع برخوردار شوند یا خیر؛ البته این ارقام ممکن است در بانکهای خیلی بزرگ جذاب نباشد. من منکر ترس بانکها در تعامل با فین تکها از منظر از دست دادن مشتری یا ریسکهایی که ممکن است متحمل شوند، نیستم خود معیار مهمی است. در کشور برخی از فعالیتهای بانکی که مهمترین آن سپرده پذیری است تنها مختص بانک است و شخص حقیقی و یا حقوقی دیگری اکنون بر اساس قوانین نمیتواند این فعالیت را انجام دهد. تمام اتفاقاتی که در کسبوکارهای فین تکی رخ میدهد بهغیراز ارائه تسهیلات خرد که مربوط به سپرده پذیری است تهدیدی برای یک بانک به شمار نمیآید. در استاندارد PSD۲ بهدرستی و بر اساس شناخت صحیح بانک مالک اکانت ها است و باید یکلایه عقبتر بنشیند و زیرساخت لازم برای دسترسی فین تکها به این اکانت ها را ایجاد کند و در این شرایط تمام اکانت ها در اختیار بانک و فین تک هم برای دسترسی به آنها باید با بانک همکاری کند و در این روند رقابتی قابل شکلگیری نیست. بانک که فین تک را رقیب خود میداند نگاه غلطی به موضوع دارد. ارائه تسهیلات خرد تنها نقطهای است که ممکن است فین تکها را در رقابت با بانکها قرار دهد. فین تکها میتواند از دو روش نسبت به اعطای تسهیلات خرد اقدام کنند یا منابع مالی بانکها را با هزینه کمتر و سود بالاتر اخذ و اقدام به ارائه تسهیلات خرد میکنند که در این بخش رقابتی شکل نمیگیرد و یا فین تک از منابع مردمی برای ارائه تسهیلات بهره میبرد که ممکن است سپرده پذیری بانکها را متأثر کند. در این بخش هم اگر بانکها با هوشیاری منابع خود را در اختیار فین تکها قرار دهد، ارائه تسهیلات با هزینه اجرایی کمتر و سود بیشتر به مشتریان ارائه میشود.
عسگری: به نظر شما بانکها باسابقههای طولانی فعالیت به خصوص بانکهای سنتی میتوانند این مسئله را قبول کنند که یکلایه عقبتر نشسته و زیرساخت لازم برای فعالیت فین تکها را ارائه کنند؟
اینالوئی: به طور حتم بانکها در این زمینه محتاطانه عمل میکنند و این نوع نگرش هم به سرویسی که فین تک ارائه میدهد مربوط میشود. بهطورقطع اگر بانکها بدانند که همکاری با یک فین تک برای آنها سالانه در حدود ۱۵۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد تومان منابع ارزانقیمت به دنبال دارد، هیچگاه از آن نخواهد گذشت، اما نگرانی بانک منبع این تراکنشها است که آیا از کانال بانک به کانال فین تک مهاجرت کرده که اگر اینطور باشد برای بانک مطلوب نیست و راه را به خطا رفتهایم. یک فین تک با چابکی که در بدنه خود دارد باید ارزشافزوده خلق کند و با ترکیب خدمات موجود بتواند خدمات جذاب باارزش افزوده بیشتری ارائه کند که منجر به افزایش تعامل بانک با مشتریان خود شود و به عقیده من این مسیر درستی است که فین تکها باید در آن حرکت کنند.
عسگری: شما گفتید خدمات فین تکها از طریق بانکها به مشتریان عرضه شود و در این مدل بالاخره با همپوشانی سرویسها مواجه خواهیم بود، اینطور نیست؟
اینالوئی: منظور من عین خدمات بانکی نیست. به عقیده من فین تک به یک نوعی کارگزار بانک است؛ زیرا مشتری دوست دارد بتواند با بهرهگیری از یک هم بتواند کارهای بانمی خود را انجام دهد و هم نیازهای روزانه خود مثل سفارش غذا، گرفتن تاکسی را انجام دهد و فین تکها باید ارزشافزوده روی این سرویسها ایجاد کنند ودر حال حاضر کماکان به این سمت و سو حرکت کردهاند. در حال حاضر کمتر فین تکی وجود دارد که موبایل بانک یکی از بانکها به صورت مشابه کپی کرده باشد حتی اگر در آن اپ به صورت مالتی بانک ارائه خدمت کند. بیزینس اصلی فین تکها پرداخت نیست و هزاران کسبوکار در این کشور وجود دارد که پرداخت نقش مکملی را برای آنها بازی میکند. فین تکها باید سرویسهای زیرساختی را از بانک گرفته و آنها را در یک پکیجی به مشتریان ارائه دهند و اگر از این مسیر سالانه بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ میلیارد تومان یا حتی خیلی کمتر بتوانند به بانکها منابع ارزان قیمت تزریق کنند برای بانکها از جذابیت برخوردار است. در تسهیلات خرد ۱۰۰ درصد با نظر آقای عبادی موافق هستم؛ زیرا بانکها علاقهای به پرداخت تسهیلات خرد ندارند و خیلی خوب است که فین تکها به این بخش که نیاز جامعه است، ورود کنند. اگر فین تکی با تجمیع منابع اقدام به پرداخت تسهیلات خرد به مردم کند بهطورقطع این امر مورد استقبال بانکها قرار میگیرد.
عسگری: نظر شما در خصوص اظهارات آقای اینالوئی در خصوص ایجاد ارزشافزوده در ارائه خدمات از سوی فین تکها چیست؟
عبادی: به عقیده من اگر یک فین تک توانسته با ارائه تجربه کاربری مطلوب ۵۰ الی ۶۰ درصد کاربران موبایل بانک یک بانک که از آن سرویس میگیرد را جذب کند، باز این فین تک ارزشافزوده خلق کرده است. بانکها برای ارائه موبایل بانکها متحمل هزینههای زیادی میشوند و زمانی که ۶۰ درصد مشتریان یک بانک به سمت اپلیکیشن یک فین تک به مهاجرت میکنند در نهایت هزینههای بازاریابی، پشتیانی و اجرایی آن بانک به شدت کاهش مییابد و ممکن است آن بانک در قبال API هایی که به آن فین تک داده از وی کارمزد دریافت کند که در این روند این شرکت هم با کاهش هزینههای اجرایی بانک و هم با ایجاد درآمد برای وی، در حال خلق ارزش است. حال اگر فین تکها به حوزه پرداخت تسهیلات خرد ورود کنند و بتوانند ارائه این نوع از تسهیلات که در بانکی ضررده بوده ولی با فشار حاکمیت مجبور به پرداخت آن هستند را سود ده کنند از این مسیر با خلق ارزشافزوده هزینههای اجرایی بانک را کاهش دادهاند. فین تکها در حال حاضر به دلیل محدودیتهای رگولاتوری برای ورود به بازار گاهی اوقات مجبور به ارائه خدمات مشابه بانکها میشوند؛ اما به تدریج با بلوغی که پیدا میکنند هم ارزشافزوده بیشتری خلق کرده و هم موجب تزریق منابع مالی ارزانقیمت به بانکها میشوند که نمونههای آن در کشور زیاد است.
فین تکها تاکنون با ورود به حوزههای خرد و کسبوکارهای خانگی توانستهاند منابع مالی خوبی برای بانکها فراهم کنند و تراکنشهای زیادی از این محل ایجاد کردهاند که ۸۰۰ هزار کسبوکار خرد و خانگی که شرکتهای پرداختی انجمن فین تکها در حال سرویسدهی به آنها هستند نمونه خوبی در این بخش است.
عسگری: اگر شما جای رگولاتوری بودید زیست بوم فین تکها را چگونه ترسیم میکردید؟
اینالوئی: من اگر درجایگاه بانک مرکزی قرار میگرفتم به منظور تقویت این بخش سعی میکردم نقش تسهیلگر را بازی کنم و بهترین تسهیل گری در این بخش عدم دخالت رگولاتوری در حوزه اجرا است. بانک مرکزی باید دست بانکها را برای تعامل با فین تکها باز بگذارد. فرق زیادی بین نظارت و دخالت وجود دارد که بهترین نمونه در این بخش شاپرک است که قرار بود یک مجموعه نظارتی باشد؛ ولی به یکنهاد اجرایی تبدیلشده است. بهطورقطع نقدهای سنگینی به نوع ورود رگولاتوری وجود دارد؛ اما بهترین راهکار این است که با تعاملات درست این مسائل را حل کنیم. دیدگاه رگولاتوری این است که قوانین مشخص برای فعالیت در این بخش باید وجود داشته باشد که تمام بازیگران نیز با این مسئله مشکلی ندارند؛ ولی اگر این قوانین به عاملی بازدارنده در رشد کسبوکارهای دیجیتال تبدیل شود بازی در حوزه نوآوری را باختهایم و برای توسعه این فضا باید ریسکهای آن را هم بپذیریم.
عسگری: این ریسکها چه هستند؟
اینالوئی: بانک باید بررسی کند تا دریابند در تعامل با فین تکها با چه ریسکهایی مواجه هستند. مشتریان فین تکها ممکن است از خدماتی که به آنها داده میشود استفادههای درستی نکنند، مثل سرویسهای پرداختی که در سایتهای قمار و شرطبندی مورد استفاده قرارگرفته است. این بانک است که در این بخش باید با انتخاب درست فین تک و مشخص کردن چارچوبها از بروز سوء استفادهها جلوگیری کند و در حال حاضر بزرگترین مسئلهای که در تعامل بانکها با فین تکها رخداده مسائل امنیتی است. دلیل اصلی این که شبکه بانکی با وجود تجربه کاربری ناخوشایند مشتری مجبور شده به سمت الزام بهرهگیری از رمز دوم پویا حرکت کند مسائل امنیتی و کاهش فیشینگ در کشور بوده است.
عسگری: در همه جای دنیا سیستم رگولاتوری به همین شکل عمل میکند، اینطور نیست؟
اینالوئی: در هیچ کجای دنیا رگولاتوری به هیچ وجه به فضای اجرایی وارد نمیشوند و فعالیت سرویسدهی را انجام نمیدهد؛ درصورتیکه در ایران رگولاتورهای شبکه بانکی در حال ارائه سرویس هستند و بسیاری خدمات از سوی شرکتهای زیر مجموعه رگولاتوری ارائه میشود. بسیاری از این خدمات میتوانند در بیرون و از سوی بخش خصوصی ارائه شود؛ مانند اعتبار سنجی. همچنین رگولاتوری در حال حاضر به منظور نظارت در حال ایجاد هاب های مختلف است که به عقیده من رویکرد مناسبی نیست. به عقیده من باید فعالیت نظارتی را از فعالیتهای اجرایی تفکیک کرد؛ زیرا وقتی رگولاتوری وارد بحث اجرایی میشود بر حسب قاعده دیگر نمیتواند نقش رگولاتوری خود را خوب اجرا کند و در این روند فضای رقابت هم مسموم میشود. اقتصاد ایران بسیار دولتی است و ۸۰ درصد چرخش منابع مالی در دست دولت قرار دارد. در این مدل کسبوکارها تصور میکنند رقابتپذیری ۱۰۰ درصدی ندارند و پلت فرمهای نظارتی که در این فضا طراحی میشوند در نهایت منجر به از دست دادن نوآوری در کشور میشود. من اگر در جایگاه رگولاتوری قرار میگرفتم به طور حتم برای ارائه سرویس در بخش نوآوری باز و بانکداری باز دست بانکها را باز میگذاشتم. البته در حال حاضر این فضا در کشور رو به بهبود است ولی حرکتها بسیار آهسته و کند دنبال میشود. مشخص است که فنآوری و مشتریان سیستم بانکی بسیار جلوتر از بانکها و رگولاتوری در حال استفاده از تکنولوژیهای روز هستند و اگر بانکها نجبند در آینده نزدیک شاهد ظهور فین تکهایی خواهیم بود که در یک فضای ناامن در حال ارائه خدمات بانکی و تسهیلات هستند؛ درصورتیکه هنوز بانک و رگولاتوری در حال بررسی برای محدودسازی این فعالیتها است. واضح است رگولاتوری هم در مواجه با بازیگران و فناوریهای جدید با مشکلات خاص خود مواجه است که این موارد باید از سوی بازگیران این بخش درک شود؛ ولی ان چه مشخص است فضای نوآورانه با سختگیری و محدودسازی قابل توسعه و پیشرفت نخواهد بود.