توسعه پویا [۲]، اینترنت یک دستاورد شگفتانگیز دنیای امروز است که بر همه جوانب زندگی ما سایه افکنده از همین رو کشورهای پیشرفته از سالها پیش برای بهرهبرداری درست از اینترنت برنامهریزی کردهاند، هلند سال ۱۹۹۲ وزارت اینترنت دارد. در سال ۲۰۲۵ حدود ۹۱ درصد از کشورهای توسعهیافته و ۶۹ درصد اقتصادهای نوظهور از اینترنت استفاده میکنند. با این همه در ایران گروهی اینترنت را همچنان یک تهدید میپندارند.
آیا اینترنت در ایران وِل است؟
طراحان و هواداران طرح موسوم به «صیانت» یا «حمایت از کاربران» ادعا میکنند، اینترنت در ایران «وِل» است، از همین رو با این طرح به دنبال مهار کردن آن هستند. اما این ادعای آنها تا چه اندازه درست است؟ برپایه گزارش سالانه خانه آزادی freedomhouse جایگاه آزادی اینترنت در ایران تنها از یک کشور بهتر است: «چین». کشورهای دیگر حتی کوبا، میانمار، اتیوپی، سودان، زامبیا، عربستان و پاکستان، ونزوئلا، بحرین، لیبی، نیکاراگوئا، غنا و… همگی از آزادی اینترنت بیشتری نسب به ایران بهرهمند هستند. (منبع [۳])
در این گزارش معیارهای یکسانی برای همه کشورها در نظر گرفته شده است. نکته مهم اینکه این گزارش پیش از اجرایی شدن طرح صیانت است و نشان میدهد اینترنت در ایران هرگز نه تنها رها شده یا وِل نیست بلکه بسیار هم محدود و کنترل شده است.
در طرح صیانت مسیری تعریف شده که دسترسی به اینترنت جهانی به شدت محدود میشود. یکسری تعهد برای ارائهدهندگان خدمات خارجی تعیین شده، از ثبت مشخصات و گرفتن مجوز فعالیت در ایران تا معرفی نماینده قانونی، پذیرش تعهدات ابلاغی کمیسیون عالی تنظیم مقررات شورای عالی فضای مجازی و پذیرش موارد مصوب در این قانون که درماده ۲۵ و ۲۶ آمده است. از هماکنون روشن است که خارجیها نه تنها دلیلی برای انجام این تعهدات ندارند چون سودی از بازار ایران نمیبَرند، بلکه امکان قانونی برای انجام این تکالیف را هم ندارند. بدین ترتیب این تکالیف انجام نمیشود و کاهش پهنای باند و فیلترینگ گریبان خدمات اینترنتی را میگیرد. هریک از خدمات که به تشخیص کمیسیون اثرگذار نباشند به سرعت فیلتر میشوند اما اگر اثرگذار باشند ۴ ماه فرصت میدهند تا جایگزین مناسب آنها تولید بشود و سپس فیلتر میشوند، نکته مهم اینکه حتی هم اگر جایگزین مناسب تولید نشود طبق بند ث ماده ۲۸ پهنای باند و ترافیک آنها کاهش مییابد که از فیلترینگ هم بدتر است؛ چون تکلیف کاربر روشن نیست.
طرح صیانت، حقوق بشر و آزادی بیان
برپایه قطعنامه کمیسیون حقوق بشر [۴] سازمان ملل [۵] به تاریخ ۷ تیر۱۳۹۵ (۲۶ جون ۲۰۱۶) دسترسی به اینترنت جزئی از حقوق اولیه بشر است و هرگونه جلوگیری از دسترسی به اینترنت مصداق «نقض حقوق بشر» به شمار میآید. بر این پایه دولتهایی که عمدا دسترسی شهروندان خود به اینترنت [۶] را قطع یا محدود کنند، بهعنوان دولت ناقض حقوق بشر محکوم خواهند شد. این قطعنامه بر مبنای ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است که در ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ میلادی (۲۹ آذرماه سال ۱۳۴۵خورشیدی) در مجمع سازمان ملل متحد تصویب شد و ایران نیز از امضاکنندگان آن است. در ماده ۱۹ آمده است: «هیچکس را نمیتوان به دلیل عقایدش مورد مزاحمت و آزار قرار داد، هرکس حق آزادی بیان دارد و این حق شامل آزادی جستجو، تحصیل، انتشار و بیان اطلاعات و افکار بدون محدودیت مرزی است که میتواند بصورت شفاهی و یا کتبی باشد» گفتنی است این قطعنامه با وجود مخالفت کشورهای روسیه، عربستان سعودی، چین با رای اکثریت کشورها تصویب شد.
احراز هویت کاربران، ریزش مخاطبان و کاهش تولید محتوا
بر پایه طرح صیانت باید مشخصات هویتی همه کاربران اینترنت دریافت بشود تا در صورت درخواست مراجع قانونی، امنیتی و قضایی به آنها ارائه بشود. احراز هویت برای کارهای رسمی مانند امور قضایی، مالی و.. در همه جای دنیا از جمله در ایران متداول و منطقی است. اما چرا باید کاربر ایرانی در خدمات غیر ضروری مانند حضور در پیامرسانها و شبکه اجتماعی احراز هویت بشود؟ بدین ترتیب مرزهای حریم خصوصی و حتی حریم شخصی کاربران تهدید میشود و در نتیجه، فعالیت کاربران چه به عنوان مخاطب رسانهها و چه در مقام تولید کننده محتوا محدود میشود و ریزش مخاطبان رسانهها با کاهش تولید محتوا همزمان میشود.
از کارانداختن رسانهها و پیامدهای سهمگین اجتماعی
طراحان و هواداران طرح موسوم به صیانت این طرح را در راستای خودکفایی در تولید محصولات بومی جایگزین معرفی میکنند. اگرچه تجربه ناکام پیامرسانها، شبکههای اجتماعی، موتورهای جستجو و سرویس ایمیل را داریم، به فرض که ما توانستیم جایگزین مناسب را هم تولید کنیم نکته اینجاست که محصول ما یک ارزش بنیادین ارتباطی را ندارند و آن دسترسی به گستره بیکران کاربران، منابع اطلاعاتی و ذخایر محتوایی در سطح دنیا است. یعنی یک محصول با دامنه کاربران محدود داخلی و سطح دسترسی محدود به منابع داخلی ارائه میکنیم. با این اوصاف اصلا جایگزین گوگل، توییتر و فیسبوک و اینستاگرام معنا دارد؟
امروزه بستر اصلی فعالیت رسانهها فضای مجازی است، این طرح بستر فعالیت رسانهها، سطح دسترسی به منابع و شمار مخاطبان آنها را محدود میکند و به همین ترتیب بازدهی، کارایی و نفوذ آنها را هم کاهش میدهد در نتیجه رسانهها از چهار کارکرد اصلی یعنی اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و هدایتگری، آموزش و سرگرمی باز میمانند و از پس ایفای نقش خود در کاهش تنشهای اجتماعی و آسیبهای فرهنگی به خوبی برنمیآیند و از سوی دیگر امنیت شغلی اصحاب رسانه در معرض خطر قرار میگیرد.
ارتباطات همواره یکی از ارکان شناختهشده توسعه و پیشرفت شناخته شده است. اکنون که اینترنت به تمام ابعاد زندگی انسان امروزی سایه افکنده، اقتصاد کشورها در هم تنیده شده و اینترنت به منبع خلق ثروت تبدیل شده است چطور میتوان خود را از ارتباط و دسترسی به منابع دانش، خلق ثروت و امکان تبادل یافتهها محروم کنیم و انتظار پیشرفت داشتهباشیم. برپایه آخرین دادههای بانک جهانی درآمد آمریکا از رسانههای دیجیتال ۲۱ برابر فروش نفت ایران است، چشم انداز بازار تجارت دیجیتال جهان آنچنان روشن و درخشان است که همه کشورها و ملتها را به تکاپو برای گرفتن سهم بیشتر از اینترنت جهانی واداشته است.
امروز از جامعه اطلاعاتی و دیدگاه دهکده جهانی مک لوهان گذر کردهایم و به تعبیر مانوئل کاستلز نه در دهکدۀ جهانی، بلکه در کلبههای بیشمار جامعه شبکهای زندگی میکنیم، دورهای که مرزهای زمان و مکان از میان رفته و فشردگی زمان و درهمتنیدگی مکان را تجربه میکنیم چرا باید از دنیا جدا بیافتیم و از پیشرفت باز بمانیم؟! از طرفی یکی از پیش زمینههای پیشرفت ریشهکن کردن فساد است که در سایه شفافیت حاصل از آزادی رسانهها بدست میآید، درحالیکه محدود کردن رسانهها به معنای وِلکردن فساد است.
کارشناس ارشد ارتباطات
اینترنت یک دستاورد شگفتانگیز دنیای امروز است که بر همه جوانب زندگی ما سایه افکنده از همین رو کشورهای پیشرفته از سالها پیش برای بهرهبرداری درست از اینترنت برنامهریزی کردهاند، هلند سال ۱۹۹۲ وزارت اینترنت دارد. در سال ۲۰۲۵ حدود ۹۱ درصد از کشورهای توسعهیافته و ۶۹ درصد اقتصادهای نوظهور از اینترنت استفاده میکنند. با این همه در ایران گروهی اینترنت را همچنان یک تهدید میپندارند.
آیا اینترنت در ایران وِل است؟
طراحان و هواداران طرح موسوم به «صیانت» یا «حمایت از کاربران» ادعا میکنند، اینترنت در ایران «وِل» است، از همین رو با این طرح به دنبال مهار کردن آن هستند. اما این ادعای آنها تا چه اندازه درست است؟ برپایه گزارش سالانه خانه آزادی freedomhouse جایگاه آزادی اینترنت در ایران تنها از یک کشور بهتر است: «چین». کشورهای دیگر حتی کوبا، میانمار، اتیوپی، سودان، زامبیا، عربستان و پاکستان، ونزوئلا، بحرین، لیبی، نیکاراگوئا، غنا و… همگی از آزادی اینترنت بیشتری نسب به ایران بهرهمند هستند. (منبع [۳])
در این گزارش معیارهای یکسانی برای همه کشورها در نظر گرفته شده است. نکته مهم اینکه این گزارش پیش از اجرایی شدن طرح صیانت است و نشان میدهد اینترنت در ایران هرگز نه تنها رها شده یا وِل نیست بلکه بسیار هم محدود و کنترل شده است.
در طرح صیانت مسیری تعریف شده که دسترسی به اینترنت جهانی به شدت محدود میشود. یکسری تعهد برای ارائهدهندگان خدمات خارجی تعیین شده، از ثبت مشخصات و گرفتن مجوز فعالیت در ایران تا معرفی نماینده قانونی، پذیرش تعهدات ابلاغی کمیسیون عالی تنظیم مقررات شورای عالی فضای مجازی و پذیرش موارد مصوب در این قانون که درماده ۲۵ و ۲۶ آمده است. از هماکنون روشن است که خارجیها نه تنها دلیلی برای انجام این تعهدات ندارند چون سودی از بازار ایران نمیبَرند، بلکه امکان قانونی برای انجام این تکالیف را هم ندارند. بدین ترتیب این تکالیف انجام نمیشود و کاهش پهنای باند و فیلترینگ گریبان خدمات اینترنتی را میگیرد. هریک از خدمات که به تشخیص کمیسیون اثرگذار نباشند به سرعت فیلتر میشوند اما اگر اثرگذار باشند ۴ ماه فرصت میدهند تا جایگزین مناسب آنها تولید بشود و سپس فیلتر میشوند، نکته مهم اینکه حتی هم اگر جایگزین مناسب تولید نشود طبق بند ث ماده ۲۸ پهنای باند و ترافیک آنها کاهش مییابد که از فیلترینگ هم بدتر است؛ چون تکلیف کاربر روشن نیست.
طرح صیانت، حقوق بشر و آزادی بیان
برپایه قطعنامه کمیسیون حقوق بشر [۴] سازمان ملل [۵] به تاریخ ۷ تیر۱۳۹۵ (۲۶ جون ۲۰۱۶) دسترسی به اینترنت جزئی از حقوق اولیه بشر است و هرگونه جلوگیری از دسترسی به اینترنت مصداق «نقض حقوق بشر» به شمار میآید. بر این پایه دولتهایی که عمدا دسترسی شهروندان خود به اینترنت [۶] را قطع یا محدود کنند، بهعنوان دولت ناقض حقوق بشر محکوم خواهند شد. این قطعنامه بر مبنای ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است که در ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ میلادی (۲۹ آذرماه سال ۱۳۴۵خورشیدی) در مجمع سازمان ملل متحد تصویب شد و ایران نیز از امضاکنندگان آن است. در ماده ۱۹ آمده است: «هیچکس را نمیتوان به دلیل عقایدش مورد مزاحمت و آزار قرار داد، هرکس حق آزادی بیان دارد و این حق شامل آزادی جستجو، تحصیل، انتشار و بیان اطلاعات و افکار بدون محدودیت مرزی است که میتواند بصورت شفاهی و یا کتبی باشد» گفتنی است این قطعنامه با وجود مخالفت کشورهای روسیه، عربستان سعودی، چین با رای اکثریت کشورها تصویب شد.
احراز هویت کاربران، ریزش مخاطبان و کاهش تولید محتوا
بر پایه طرح صیانت باید مشخصات هویتی همه کاربران اینترنت دریافت بشود تا در صورت درخواست مراجع قانونی، امنیتی و قضایی به آنها ارائه بشود. احراز هویت برای کارهای رسمی مانند امور قضایی، مالی و.. در همه جای دنیا از جمله در ایران متداول و منطقی است. اما چرا باید کاربر ایرانی در خدمات غیر ضروری مانند حضور در پیامرسانها و شبکه اجتماعی احراز هویت بشود؟ بدین ترتیب مرزهای حریم خصوصی و حتی حریم شخصی کاربران تهدید میشود و در نتیجه، فعالیت کاربران چه به عنوان مخاطب رسانهها و چه در مقام تولید کننده محتوا محدود میشود و ریزش مخاطبان رسانهها با کاهش تولید محتوا همزمان میشود.
از کارانداختن رسانهها و پیامدهای سهمگین اجتماعی
طراحان و هواداران طرح موسوم به صیانت این طرح را در راستای خودکفایی در تولید محصولات بومی جایگزین معرفی میکنند. اگرچه تجربه ناکام پیامرسانها، شبکههای اجتماعی، موتورهای جستجو و سرویس ایمیل را داریم، به فرض که ما توانستیم جایگزین مناسب را هم تولید کنیم نکته اینجاست که محصول ما یک ارزش بنیادین ارتباطی را ندارند و آن دسترسی به گستره بیکران کاربران، منابع اطلاعاتی و ذخایر محتوایی در سطح دنیا است. یعنی یک محصول با دامنه کاربران محدود داخلی و سطح دسترسی محدود به منابع داخلی ارائه میکنیم. با این اوصاف اصلا جایگزین گوگل، توییتر و فیسبوک و اینستاگرام معنا دارد؟
امروزه بستر اصلی فعالیت رسانهها فضای مجازی است، این طرح بستر فعالیت رسانهها، سطح دسترسی به منابع و شمار مخاطبان آنها را محدود میکند و به همین ترتیب بازدهی، کارایی و نفوذ آنها را هم کاهش میدهد در نتیجه رسانهها از چهار کارکرد اصلی یعنی اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و هدایتگری، آموزش و سرگرمی باز میمانند و از پس ایفای نقش خود در کاهش تنشهای اجتماعی و آسیبهای فرهنگی به خوبی برنمیآیند و از سوی دیگر امنیت شغلی اصحاب رسانه در معرض خطر قرار میگیرد.
ارتباطات همواره یکی از ارکان شناختهشده توسعه و پیشرفت شناخته شده است. اکنون که اینترنت به تمام ابعاد زندگی انسان امروزی سایه افکنده، اقتصاد کشورها در هم تنیده شده و اینترنت به منبع خلق ثروت تبدیل شده است چطور میتوان خود را از ارتباط و دسترسی به منابع دانش، خلق ثروت و امکان تبادل یافتهها محروم کنیم و انتظار پیشرفت داشتهباشیم. برپایه آخرین دادههای بانک جهانی درآمد آمریکا از رسانههای دیجیتال ۲۱ برابر فروش نفت ایران است، چشم انداز بازار تجارت دیجیتال جهان آنچنان روشن و درخشان است که همه کشورها و ملتها را به تکاپو برای گرفتن سهم بیشتر از اینترنت جهانی واداشته است.
امروز از جامعه اطلاعاتی و دیدگاه دهکده جهانی مک لوهان گذر کردهایم و به تعبیر مانوئل کاستلز نه در دهکدۀ جهانی، بلکه در کلبههای بیشمار جامعه شبکهای زندگی میکنیم، دورهای که مرزهای زمان و مکان از میان رفته و فشردگی زمان و درهمتنیدگی مکان را تجربه میکنیم چرا باید از دنیا جدا بیافتیم و از پیشرفت باز بمانیم؟! از طرفی یکی از پیش زمینههای پیشرفت ریشهکن کردن فساد است که در سایه شفافیت حاصل از آزادی رسانهها بدست میآید، درحالیکه محدود کردن رسانهها به معنای وِلکردن فساد است.