تاریخ عکاسی در ایران

تاریخ عکاسی در ایران
تاریخ عکاسی در ایران
عکاسی در ایران از آغاز تاکنون جوهر حرکت مدنیت، برخورد اندیشه‌ها و تمدن‌ها بوده‌است. در زمانی بسیار بسیار دور چرخ ساخته می‌شود، آدم کنجکاوی به قوه گرانش زمین پی می‌برد، شخص دیگری با استفاده از نیروی بخار، اتومبیل می‌سازد، یکی عکاسی را ابداع می‌کند و دیگری کلمات را از طریق تلگراف به دور دست‌ها منتقل می‌کند. هر تمدنی نکات بارز و مبارک و گاه ناپسند تمدنی دیگر را وام می‌گیرد. آنها را به کار می‌بندد و در برخی از موارد پیشرفت می‌دهد. تجارت، ‌سیاحت، جنگ و لشگرکشی در نهایت به مراودت ملت‌ها و اختلاط آنها می‌انجامد و در نتیجه، باعث نشر تمدن‌ها و گسترش فرهنگ‌ها می‌شود.

توسعه پویا، در نگاه به گذشته‌های تاریخی، برخورد میان شرق و غرب، عظیم‌ترین پدیده حرکت مدنیت در پانصد سال اخیر تاریخ بشر بوده است.
ارتباط ایران با مغرب زمین در عصر جدید، تغییر و تحول بنیادهای فکری، ‌سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن تحت نفوذ غرب و همچنین واکنش جامعه ایران به معیارهای تمدن غالب، در مجموع یکی از مباحث برخورد تمدن غرب با شرق است. 

دربار قاجار بی‌شک مهم‌ترین عامل ورود زود هنگام پدیده عکاسی به ایران است. موقعیت جغرافیایی ایران و وجود منابع سرشار آن عاملی برای برقراری ارتباط با دربار قاجار و به ویژه شخص شاه بود. این عامل اروپائیان را بر آن می‌داشت که چه در هیئت گروه‌های سیاسی و نظامی و حتی به صورت فردی، برای کسب امتیازات و نیز دست‌یابی به مطامع و منافع مادی و شخصی به ایران سرازیر شوند.
آنچه در این میان اهمیت دارد، گرمی بازار پیشکش‌هایی بود که تقدیم پادشاه می‌شد و یکی از این تحفه‌ها اسباب عکس بود.

ملکه ویکتوریا و تزار نیکلای اول هر یک دستگاهی عکاسی برای محمد شاه فرستادند و نیکلای پائولف ‌Nikolaj) Pavlov) روسی در اواسط ذیقعده (۱۲۵۸ ق / اواسط دسامبر ۱۸۴۲) و ژول ریشار ( Jules Richard ، ۱۸۱۶- ۱۸۹۱) فرانسوی در (۲۴ ذیقعده ۱۲۶۰ ق/ ۵ دسامبر ۱۸۴۴ م) آنها را به کار انداختند و از محمد شاه، ناصرالدین میرزا ولیعهد و خواهرش عزت الدوله تصاویری بر روی صفحه فلزی ثبت کردند (‌عدل ، ۱۳۷۹ ، فصلنامه طاووس ،‌ش ۴ و ۵ ، ۵۹ و ذکاء ،‌۱۳۷۶ : ۵)‌. هیچ‌کدام از داگرئوتیپ‌هایی که پائولف و ریشار گرفتند در دست نیست، اما از روی برخی از عکس‌هایی که ریشار در همان زمان گرفته‌،‌ یکی پرتره محمد شاه و دوتای دیگر پرتره کودکی و جوانی ناصرالدین شاه است.

اولین عکاس ایرانی ، ملک قاسم میرزا پسر بیست چهارم فتحعلی شاه است که معتقدند همزمان با ریشار یا پس از او عکاسی کرده است. ‌پس از آن شماری از خارجیان در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، عکس هایی از مناظر و مردم ایران تهیه کردند و با افتتاح دارالفنون، برخی از استادان این مدرسه نیز به انداختن عکس علاقه نشان دادند. از همان هنگام بازگشایی دارالفنون، نخستین گروه معلمان خارجی یک استودیوی عکاسی، یک داروخانه و یک آزمایشگاه فیزیک و شیمی نیز در آنجا دایر کردند.

ملک قاسم میرزا پسر بیست چهارم فتحعلی شاه

عکاسی به زودی در دربار ناصری ارج و اهمیت پیدا کرد و به فرمان ناصرالدین شاه، عکاس حرفه‌ای به نام کارلیان (Francis Carlhian, 1818– ۱۸۷۵) برای آموزش علمی این فن به ایران دعوت شد. او در دارلفنون به تدریس زبان فرانسه پرداخت و ضمنا” به آقا رضا ( ۱۲۵۹ – ۱۳۰۷ ق ) نیز درس عکاسی داد.
نخستین بار یک مقام و لقب درباری هم به نام (عکاس باشی) پیدا شد و نخستین کسی که این مقام به او اعطا شد، آقا رضا بود.

عکاسی در وهله اول در دربار، سپس در تهران، تبریز و پس از آن در برخی از شهرهای دیگر ایران گسترش یافت. عکس‌های بجا مانده از دوران اولیه عکاسی ایران تا اوایل دهه (۱۲۹۰ق/۱۸۷۳ م) خلوص و سادگی خاصی داشت که در دوره‌ای بعدی، نظیر آن را نمی‌یابیم. می‌توان این دوران را،‌ دوره طلایی عکاسی ایران نامید. آقا رضا عکاس باشی اولین عکاس حرفه‌ای ایارن بود و تا قبل از او کسی به گستردگی وی در زمینه پرتره‌نگاری (گروهی و تکی) و عکاسی از مناظر و ابنیه کار انجام نداده بود.

چون مردم عادی اجازه ورود به عکاس خانه مبارکه سلطنتی را نداشتند، به همت آقا رضا، عکاس خانه‌ای مختص مردم ایجاد و مدیریت آن به عباسعلی بیک، شاگرد آقا رضا سپرده شد.

آقا رضا عکاس باشی اولین عکاس ایرانی است که از دستگاه آگراندیسور حداقل از (۱۲۸۴ ق / ۱۸۶۷ م) در عکاس خانه مبارکه موجود بود، استفاده می‌کرد.
شخص ناصرالدین شاه نیز عکاس قابلی بود و عکس‌های زیبایی از او در آلبوم کاخ گلستان که تعدادشان هم زیاد است، وجود دارد. ناصرالدین شاه علاقه زیادی به نوشتن شرح عکس داشت و زیر اکثر عکس‌هایی که می‌انداخت با دست‌خط خود علاوه بر شرح ماوقع و موضوع عکس عبارت (خودمان انداخته‌ایم) را می‌نوشت. بعدها افرادی چون میرزا احمد، میرزا حسینعلی و عبدالله میرا قاجار برای آموختن عکاس به خارج اعزام شدند.

آنتوان سوریوگین نیز از دیگر عکاسان برجسته و پرکار اواخر دوره ناصری، دوران مظفری و پهلوی اول قلمداد می‌شود. عکس‌های او در سفرنامه‌های نگاشته شده به دست برخی از افراد خارجی که در دوران قاجار از ایران دیدار کرده‌اند و همچنین در دو کتاب که به ترتیب در هلند و ایالات متحده به سال ۱۹۹۹م به چاپ رسیده اند، ‌دیده می‌شود. 

آنتوان سوروگین در شهر وین قبل از سال ۱۸۸۰ م

در دوره مظفری عکاسی در مقایسه با دوره ناصری افول می‌کند اما با وقایع مشروطه، بار دیگر عکس و عکاسی جان تاره‌ای می‌گیرند. در دوره پهلوی اول می‌توان از عکاسانی چون اسدالله پروین، محمد خادم، ماشاء الله خان و جهانگیر مصور رحمانی نام برد.

در دوره پهلوی دوم و از سال ۱۳۴۳ اولین نمایشگاه‌های انفرادی عکس، به همت عکاسانی چون احمد عالی و مرحوم ابراهیم هاشمی بر پا می‌شود. در ۱۳۴۹ به همت برخی از افراد از جمله میرهادی شفاییه در برخی از دانشگاه‌ها واحدهای مختص عکاس تدریس می‌شود.

در دوره انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی اهمیت عکاسی و کاربرد آن در ایران بسیار مورد توجه واقع می‌شود. رشته عکاسی از سال ۱۳۶۲ در مقطع کارشناسی و از ۱۳۷۳ در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه های ایران ایجاد می‌شود . برخی از عکاسان جنگ ایران، جزو عکاسان برتر خبری و فتوژورنالیست‌های برجسته جهان به شمار می‌روند. 

مطلب برگرفته از کتاب «معرفی گنجینه موزه عکسخانه شهر»
نویسنده و مولف: دکتر شهریار عدل

گردآوری: راحیل علیزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *