توسعه پویا، آنچه در تصویر میبینید فقط لاشه یک اتوبوس نیست که به دره سقوط کرده و متاسفانه به شکل بسیار دردناکی جمعی از بهترین خبرنگاران رسانههای ایران را به کشتن داده و یا مصدوم کرده است. این لاشه اتوبوس نماد سازمانهایی است که مدیران ارشدش از پیش تصمیم گرفتهاند آن را به چنین سرنوشتی در برابر افکار عمومی دچار کنند.
ادریس سالاری درباره اهمیت و نقش روابط عمومی در بحران نوشت: وقتی با این مقدار از انتقاد، حمله و بدبینی نسبت به سازمان حفاظت از محیط زیست و رییسش مواجه میشویم شاید تعجب کنیم که چطور حتی نحوه نشستن عیسی کلانتری که ظاهرا به دلیل بیماری و عمل جراحی است که در گذشته انجام داده، تبدیل به بحران خبری میشود.
مگر این سازمان روابط عمومی ندارد؟
روز گذشته حتی در خبرها دیدیم خبرنگاران حوزه محیط زیست رسانه ها در مقابل این سازمان تجمع اعتراضی کردهاند.
شاید در برخورد اول این اتفاقات علیرغم داشتن روابط عمومی در سازمان خیلی عجیب به نظر برسد اما برای کسانی که از نقش و جایگاه روابط عمومیها در سازمانها باخبرند این سقوطها دور از تصور هم نبوده است.
نقشی که روابط عمومی میتواند در ساختن تصویر منفی یا مثبت از عملکرد سازمان در افکار عمومی به عهده بگیرد نشات گرفته از کارکردی است که در درون این نهاد وجود دارد و از طریق کانالهای ارتباطی و رسانهها به بیرون از سازمان پمپاژ میشود و مسولیت این امر به صورت مستقیم با مدیران ارشد سازمانهاست که موضوع تصویر سازمان در افکار عمومی را در صدر اولویتهای خود بگنجانند.
روابط عمومی دارای نگاه استراتژیک به سازمان، برنامه محور، خلاق، تمام وقت و پرتلاش، فداکار، آگاه، منتقد و اصلاحگر درون سازمان، مدافع حقوق ذینفعان و مردم، مسلط به آخرین دستاوردهای تکنولوژیک ارتباطات، همدل با همه ارکان درون و بیرون سیستم مانند چرخ سالم هواپیمایی عمل میکند که در بدترین شرایط آب و هوایی و فرودگاهی هواپیما و مسافرینش را میتواند به سلامت پرواز دهد یا بر زمین بنشاند.
متاسفانه اشکالی که در بسیاری سازمانها از این جنبه وجود دارد این است که برخی مدیران ارشد هنوز شناخت درستی از نقش و اهمیت روابط عمومی در ناکامی یا کامیابی فعالیتهای سازمان خود ندارند و نمیدانند که حساسیت و ظرافت این بخش از سازمان چقدر است و دقت و توجه لازم و ضروری را به این نهاد مدنی درون سازمان صورت نمیدهند.
مدیریت رسانهها و افکار عمومی تناقض ذاتی با تامین منافع فردی و باندی و عدم شفافیت دارد.
سازمانی که پذیرفت به شیوههای غیر حرفهای و ناسالم در برابر رسانهها و افکار عمومی حضور یابد بی تردید باید در انتظار بالا کشیدن نعش سازمانش نیز از دره باشد.